یافتن پست: #شریعتی

wolf
wolf
بعد از مرگم مرا در گورستان سگها دفن كنید تا كمی در میان با وفایان باشم



wolf
wolf
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است :
♥آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند ( عمده آدمها . حضورشان مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند . بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند .
♥آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند ( مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار . هرگز به چشم نمی آیند . مرده و زنده اشان یکی است .
♥آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند ( آدمهای معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند . کسانی که هماره به خاطر ما می مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم .
♥آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم هستند ( شگفت انگیز ترین آدمها . در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم . اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم . باز می شناسیم . می فهمیم که آنان چه بودند . چه می گفتند و چه می خواستند

wolf
wolf
به من بگو نگو ، نمی گویم؛

اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم

من می فهمم!!

« دکتر علی شریعتی »

حلما
حلما
آنچه می خواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم ،
آنچه دوست داریم نداریم و آنچه را داریم دوست نداریم ،
وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم ساعت
ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد.


علی شریعتی

هادی
هادی
گاهی میخواهم انسان نباشم!
گوسفندی باشم پا روی یونجه ها بگذارم!
اما دلی را دفن نکنم!
گرگی باشم گوسفندها را بدرم اما بدانم کارم از روی ذات است نه هوس..........
خفاش باشم که شبها گردش کنم با چشمهای کور.............
اما خوابی را پرپر نکنم..........
اما پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ بدست نیاورم
چه میدانیم شاید ..........
حیوانات به قصد توهین.......
همدیگر را "انسان" خطاب میکنند
دکتر علی شریعتی

born78
born78
دوران ‌_ماندگی ملت ایران در دورانی به اوج رسید
که جای علم آموختن ، تریاک کشیدن را
جای تلاش و کوشش ، کاباره رفتن را
جای ، نوکری کردن را
اگر مردم، ‌_ها را میشناختند
حاضر بودند در جهنم زندگی کنند ، اما در کنار آنها نباشند

پ ن ؛
سوغات استعمار...
تیغ برای شاهرگ
و استحمار برای جوانان

born78
born78
من چه می دانم چه طـعـمـی دارد، اما گفته اند:

آی می چسبد نسیم صبحگاه دمشق

هادی
هادی
گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری

دکتر شریعتی:
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …

و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر

Respina
Respina
دکتر و باید روزا بگردن تو نت ببینن چه جمله هایی گفتن که خودشون خبر ندارن

born78
born78
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم گوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش واو یکریز وپی در پی دم گرم وچموشش را در گلوییم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم......
(نوشته ی دکتر شریعتیه خیلی دوسش دارم){-29-}

صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو