اون سکوت که گفتم واسه همون لحظه متوجه شدن . بود . . چه میشه کرد وقتی کار به اینجا کشیده شده یعنی تصمیما گرفته شده ... تلخه دیدن همچین مواردی ولی گاهی راه حل درسته . خدا کمکشون کنه🌹
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
أرسل نسمة مسائيه
تصل إلى روحك
كن كما رسمتك بخيالي
أكن لك أكثر مما رسمتني بخيالك
لا أعلم تفسيرا
حينما أكون معك تضيع كل تعابيري
وأنسى أبجديتي
فقط أبحر في خيالاتي
التي تأخذني حيث أنت
أشعر بك
حنينك
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....
این متن دقیقا تو رو گفته و توصیف کرده
(اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اونهایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج نه به منزله غم. که غم هم میتونه شکلی از رنج باشه. رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدمها شاید زیاد کتاب نخونده باشن. شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم. اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه یه روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن)
گاهی سکوت بهترین گذینه صحبت هس
می دونید
في عادة الأمر، يهمّ الإنسان بالأكل حين يشعر بالجوع، وينام حين يشعر بالنعاس والتعب، ويشرب حين يشعر بالعطش.. لكنه ماذا يفعل حين يشعر بالانطفاء؟
شاعری که سکوت کرده است،
نویسنده ای که قلم خود شکسته است،
مبارزی که دستکش هایش را آویخته است،
و مهندسی که دیگر میل خانه ساختنش نیست؛
همگی قدرتمند چون نهنگان آب های آزادند که
راه ساحل در پیش گرفته ئند...
سعی کنیم این فرهنگو اینجا جا بندازیم اینکه هر آدمی وقتی تو شرایط نامساعد روحی به هر دلیلی بود و اینجارو محلی برای نوشتن و گفتن دیده بود اگه باهاش همدردی یا حرفای مثبت و حس خوب منتقل نمیکنیم حداقل اون پستو به مسخره و خنده نگیریم کمترینش همینه که سکوت کنیم و اهمیت ندیم🙂
کاش بودی...
دلتنگی را از سکوتم میفهمیدی
و میدانستی جهانم
بی تو تکراریست
مرا به آغوشت میخواندی
و با طنین دلنشین صدایت
میگفتی
سنگینی بغضهایت را روی
شانهام بگذار اینجا اَمن
است برای گریستن...