یافتن پست: #سپاس

WeT
WeT
خب ماه صفر تموم شد
میریم که انگور سردشت رو دون کنیم 😒😒😒

نعیم
نعیم
بیاین بگین برنامتون واسه آینده چیه
{-15-}

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
تولدت مبارک رفیق قدیمیم:قلب انشالله ک امساله زندگیت ب هر اونچه ک لایقشی برسی و همه ارزوهات برات خاطره شن.. تولدت کلی مبارکمون باشه دوسته گشنگم :قلب{-65-}{-69-}{-81-}{-96-}{-135-}
@seemorgh

aliaga
aliaga
یه دفعه م ناراحت بودم، مامانم اومد گفت ناراحتى؟ گفتم بله، گفت ناراحت نباش و رفت. كمر مشاوره هاى دنيا جهت رفع افسردگى شكست.

رها
رها
ترکیبات یه معجون خونگی انرژی زا رو بگید لدفا :/سالم و بدون شکر باشه لطفا :/

aliaga
aliaga
@Manoch

سلام اخوی خوبی؟؟


خودتو باذکر مثال و رسم شکل معرفی بنمای لطفا:گل

محسن
محسن
وَلَکَ‌الْحَمْدُ‌
عَلیٰ‌قِلَّـةِالْتَّکلیف
وَکَثْرَةِ‌الْتَّخفیف...

وتوراسپاس
برایِ‌کَمیِ‌تکلیف
وفراوانی‌تخفیف...

زاهِر..
زاهِر..
من همون بیکاریم که تا تهِ پستای علی آقا و هادی و فقطی رفتم، پس با من راجع به سرگرمی صحبت نکنید! سپاس

aliaga
aliaga
الهی! در شگفتم
از آنکه کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر دست یابد،
ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد:هعی
سپاس خدایی را که بسیار مهربان و بسیار بخشاینده
و نزدیکترین کس به من حتی از خودم است
خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن،
تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم،
و درهایی که به رویم میبندی،
به اصرار نگشایم:هعی
خدایا....

aliaga
aliaga
الهی! در شگفتم
از آنکه کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر دست یابد،
ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد:هعی
سپاس خدایی را که بسیار مهربان و بسیار بخشاینده
و نزدیکترین کس به من حتی از خودم است
خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن،
تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم،
و درهایی که به رویم میبندی،
به اصرار نگشایم:هعی
خدایا...

رها
رها
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست/

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی/

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست/

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی/

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست/

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی/



❤️
باید یه عالم دیگه ای درون خودت بسازی تا بتونی یه آدم ازش پدید بیاری که توی این عالم خاکی قابل ساختن نیست...
🌱

پلاک313
پلاک313
سلام خوبین؟؟؟


این استیکرارو چطوری تو پست و کامنتامیزارید؟؟؟

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
بذار ی خاطره جالب براتون بگم چند شب پیش رفتیم بیرون شام بخوریم خلاصه ی رفیقی ما داشتیم اونم اونجا بود بعدش اونجا ی مدیر دارعه بنام حبیب گفت 10 دقیقه دیگ طول می کشه شام تون آماده باشه ما با این رفیق مون نشستیم تو این تایم حرف زدیم بعدش 15 20 دقیقه شد شام ما آماده نشده بود ما رو کردیم ب حبیب گفتیم داداش 20 دقیقه دیگه هنوز می خوایم فکر کنم تا 10 دقیقه شما این رفیق ما جر خورد از خنده گفت وااااای باز جملات کمر شکن گفتی ما دلمون درد گرفت از خنده حبیب خودشم پوکیده بود از خنده:خخخ

wolf
wolf
بعد از دوسال گفتیم بیایم ی نقاشی چیزی با ابرنگ بکشیم ، هی کشیدیم نشد …
ب خودمون گفتیم ، زینب جان دیه بلد نیستی داوشم … بیخیال شو …
تا اینکع فهمیدیم مقوایی ک خداتومن پولشو داده بودیم ، ب اصطلاح پوسیده …
برا همون گند میزنه ب همه چی …
{-190-}

fatme
fatme
خوبیِ حرف زدن باخدا اینه که
لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی .

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو