در این سرای بیکسی
نشستهام به در نگاه میکنم
دریکه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند!
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!
دوتا اعتراف کردم دیگه
از بالا رختخوابا باوپشتک می پریدم
فرغون سواری هم بله
از رو دیوار برو پشت بوم
یه تنه کیسه سیمان ۵۰ کیلویی بلند کن بعد بیش از نیم ساعت بیهوش شو
البته اخریه مساعدت و کمک به والدین بود نه شرارت
اون روز رفتم بپرسم آقا این اتوبوسای بی آرتی کجان گفتم آقا این اتوبوسای آر بی تی کجان گفت اینجا اتوبوس آربی تی نداریم ولی اگه منظورت بی آر تیه همینو مستقیم برو
الان یارو فکر کرده از پشت کوه های افغانستان اومدم
«وَقود» به معناى مادّهى سوختنى است. وسیلهى آتشزایى دوزخ دو چیز است: سنگها و انسانها؛ «وقودها الناس و الحجارة» خصلتها و افكار و اعمال، هویّت انسان را دگرگون مىكند و انسان به سوخت آتش تبدیل و خود عامل سوختن خود مىشود.
غیر او هیچ كس، نه در دنیا و نه در آخرت، نیازهاى واقعى انسان را تأمین نمىكند و انسان در هر حال به او نیازمند است.
آیه۱۳ مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر یكدیگر قرار گرفتند. در این نبرد تعداد مسلمانان سیصد وسیزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجرین و دویست وسى وشش نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجرین حضرت على علیه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب، شش زره و هشت شمشیر داشتند، ولى لشكر كفر بیش از هزار رزمنده و صد اسبسوار داشت. مسلمانان در آن جنگ با دادن بیست ودو شهید - 14 نفر از مهاجرین و8 نفر از انصار - بر دشمن كافر با 70 كشته و70 اسیر پیروز شدند.
جنگ بدر با پیش بینى قبلى انجام نشد. هدف، مصادره اموال كفّار به تلافى مصادرهى اموال مسلمین مهاجر از مكّه بود كه به جنگ و برخورد نظامى انجامید. «فى فئتین التقتا»
سؤال: در این آیه مىخوانیم كه كفّار، مسلمانان را دو برابر دیدند؛ «یرونهم مثلیهم» در حالى كه در آیه 44 سوره انفال مىخوانیم: مسلمانان در چشم كفّار كم جلوه كردند؛ «یقلّلكم فى اعینهم» چگونه چنین چیزى ممكن است؟
پاسخ: در آغاز جنگ، مسلمین را كم دیدند تا جرأت هجوم پیدا كنند و از كفّار مكّه كمك نخواهند، ولى در هنگام جنگ، آنان را زیادى دیدند و خود را باختند. بنابراین كم دیدن و زیاد دیدن در دو مرحله و دو زمان بود، لذا تناقضى نیست.
عمه هام یکیشون مسئول مخابرات دهمون بودن
یکیشون سوپر مارکت داشت و الآن معلم هست تو دهمون
یکیشون هم که همراه با پدر بزرگم سر زمین میرفت خب به صورت فصلی لازم بود سر زمین بره برای کمک به کشاورزی مثل برداشت نخود و... (فکر میکنم شمال هم اینجوریه برای برداشت یا کاشت برنج خانم ها هم میرن) ولی اینکه سوار موتور بشه پیشنهاد پدر بزرگم بود چون خانواده هایی که پسر داشتن با موتور تن تن پسراشون میرفتن از ده وسیله میاوردن سر زمین چون زمین های کشاورزی ما با ده فاصله دارن شمال فکر میکنم اینجوریه که زمین کشاورزی همون نزدیک خونه هست ولی مال ما اینجوری نیست ما باید با خودمون کلی وسیله میبردیم مثل آب و غذا و اینا ولی کسایی که موتور داشتن سریع میرفتن موقعی که لازم بود وسیله هارو میاوردن برای همین پدر بزرگم اینطور میگفتن
آخی دلت شاد باشه ...
حیف نیامدی دیر شد
همچنین
چقدر زود دیر می شود