اي عزيز دل ها!!!
کنعان دل، بدون تو شادي پذير نيست
يوسف! ظهور کن که پريشان شدن بس است
گريه ... فراق ... گريه ... فراق ... اين چه رسمي است؟!
ديگر بس است اين همه گريان شدن بس است
تا کي گناه پشت گناه ايّها العزيز؟!
تا کي اسير لذّت عصيان شدن؟! بس است
خسته شدم از اين همه بازي روزگار
مغلوب نفس خاطي و شيطان شدن بس است
سرگرم زندگي شدنم را نگاه کن
بر سفره هاي غير تو مهمان شدن بس است
اللهم عجل لوليک الفرج
دنبال داداشش میگشت تا از اون به پسرش برسه
اشتباه میزنی
:/
فصل اولش رفتن پسر نجلا رو آوردن
تو فصل دوم برادر نجلا رو گرفتن گفتن عبد عباس رو فروخته
عبد هم واسه اثبات بیگناهیش رفت تا عباس رو نجات بده
ما راجب فصل اول حرف میزنیم فصل دوم ندیدیم!