یافتن پست: #رفیق

Abolfazl
Abolfazl
به نام خداوند جان آفرین
.
.
که اونم اشک میریزه وقتی تو ناراحتی
.
. گوش کن،به صدای موسیقی طبیعت
.
.
البته نه پارک قائمه تو شهرک ولیعصر
.
.
اونا طبیعتو به گند کشیدن
.
.
نمیتونی بری اونجا کنی خستگی در
.
.
اونجا از من ساخت یه شخص بی رگ
.
.
جوری که نمیشه واسه خداوند بندگی کرد
.
.
اشکای خدارو با چترم پس میزنم
.
.
فکر میکنم واسه رفیق از اون مشتی ترم
.
.
همه رابطه های تو خالی رو اونجا میبینی
.
.
دستایی که چفت بودن یخ میزنن
.
.
گاهی وقتا جبرئیلو میبینم از دور
.
.
میگه به اذن خدا ابلیسو باس درارم از توت
.
.
هر کی پشتم بود تیزی رو ساخت برا قتل
.
.
الانم میخوام از تو شیکمم کارد درارم
.
.
واسه من مهم نیس که واسه رفتن پاس ندارم
.
.
واسه من مهمه که رفتمو بم شانس ندادن که برگردم
.
.
چشامو تر کردم
.
..
با اونی که جلوی آیینه س قهر کردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حتى دقيقة واحدة من الحديث معك هي نعمة أبدية بالنسبة لي.
حقا، كما تعلمون
هناك سببان وراء نهوضي من السرير كل يوم: المنبه الخاص بي، وأنت. أنا أحب واحد فقط من هذه الأسباب



حضرت@دوست
حضرت@دوست
لا تصاحب من الناس .{ با مردم دوستی مکن، }.إلا من يكتم سرّك ، و يستر عيبك فيكون معك في النوائب ، و يُؤثرك بالرّغائب و ينشر حسنتك ، و يطوي سيّئتك فإن لم تجده فلا تصاحب إلا نفسك !



WeT
WeT
الان کجایی !؟
این ِِ خواهشم ،،،

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم
بلکه تو کوچه های خاکی محله مون یاد گرفتم
پس خوب می دونم برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه
بلکه دست خاکیم رو بگیره و منو از زمین بلند کنه . . .
به سلامتی رفیقای با عشق و با مرام و معرفت

شامی
شامی
عشق یعنی....

حتی اگه...

بدونی نمیخوادت...

بدونی نمیشه....

اما نتونی ترکش کنی...

نه خودشو...نه فکرشو



aliaga
aliaga
✍قشنگترین و شادترین لحظات را
کسی به تو ميدهد ...

که بتواند غمگین ترین لحظات را
از تو بگیرد ...

aliaga
aliaga
قو‌ تنها پرنده ایه که یک بار عاشق میشه ، برای همیشه به پای عشقش میشینه و در تمامِ طول زندگی هر کاری برای راحتیِ عشقش انجام میده؛ تنها پرنده ای که زمان مرگش رو میدونه و یک هفته مونده به مرگش میره جایی که برای اولین بار جفتش رو دیده و عاشقش شده.یک روز مونده به مرگش یه آواز برای جفتش میخونه که به بهترین و زیباترین آواز پرندگان معروفه و بعد سرشو روی بال هاش میذاره و میمیره...

شامی
شامی
می‌گویند باران که می‌زند،
بوی “خاک” بلند می‌شود
اما اینجا باران که می‌زند،
بوی “خاطره‌ها” بلند می‌شود!



aliaga
aliaga
رفیقم با ۴۲ کیلو وزن رفته دکتر تغذیه واسه لاغری 😳😳


دکتر بش گفته:




اخه داداش تو که لباساتو دربیاری ازت فقط چنتا خاطره باقی میمونه😄😄

واس چی میخوای لاغر شی؟🤔😜😁😂

شامی
شامی
آرزویم شده ای کاش به گورت نبرم...


aliaga
aliaga
رفیقم مےگفت لب مرز یہ
داعشےرو دستگیر ڪردیم👻😎
.
داعشے گفت تــا ساعت11 من
رو بڪشید🤧
تـا نهار رو با رسول
خدا و اصحابش بخورم!🥘😌
😒
اینام لــج ڪردن ساعـت‌ 14
ڪشتنش👊🏻😁
گفتـن: حالا برو ظرفاشون‌ رو بشــور😂😂🤣🤣😒

بهار نارنج
بهار نارنج
بفرمایید بروبچ :اکلیلی

محمّد
محمّد
این متنو چند ساله هر چند وقت یک بار تو فیض بوک می نویسم و مورد استقبال قرار می گیره شما هم بخونید بد نیست:
دوتا مردشور بودن هر جنازه‌ای میاوردن شکمشو وا‌ میکردن غذا هاشو میخوردن

یه روز شکم یکیو باز می‌کنن توش ماکارونی‌ بود

مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخور

رفیقش میگه چرا توکه ماکارونی‌ خیلی‌ دوس داشتی!!؟

میگه نمیخوام دیگه، رفیقشم همشو میخوره

بعد که تموم می‌شه میگه میدونی چرا نخوردم ؟

رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بود

اونم حالش به هم میخوره همه‌ رو بالا میاره

بعد اون یکی‌ شروع می‌کنه به خوردن

رفیقش میگه نخور کثافت مگه نمی‌‌گی توش مو بود چندش

رفیقش میگه : دروغ گفتم ! خواستم ماکارونی گرم بشه بعد بخورم !

یاس
یاس
چش درد و سوزش کم بود روعن هم پاشید
با تسکرات از کاینات {-118-}{-119-}{-149-}

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو