fatme
ور غمِ دل با کسی گویم، بِه از دیوار نیست!
سعدی
aliaga
اگه یه زمانی قلب کسی رو شکستید،
بعدش جوری رفتار نکنید که انگار بینتون هیچ اتفاقی نیفتاده!
برای بخشیده شدن تلاش کنید؛ نشون بدید که پشیمونید تا شاید طرف مقابلتون بتونه شما رو ببخشه...
همونطوری که مرحوم افشین یداللهی گفته:
«با حسِ ویرانی بیا
تا بشکند دیوارِ من... »
aliaga
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد موش گوش دارد،
بگوییم:
ملائکه در حال نوشتن هستند.
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، ”مراقبت خدا“را در نظر دارد!
قصـه از جایی تلخ شد که در گوش هم با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خــدا
ماشین را ول کردی به امان خــدا
خانه را ول کردی به امان خـدا
واینطور شد که "امان خــدا" شد؛ مظهر ناامنی!
ای کاش می دانستیم امن ترین جای عالم، امان خداست...
wolf
مشت بر دیوار و سر بر سنگ و دندان بر جگر
لب فروبستم، و راهی جز شکیبایی نبود …
aliaga
پشت کاجستان، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.
من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.
می نویسم، و فضا.
می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.
یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد.
یک نفر می شمرد.
یک نفر می خواند.
زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد
و هنوز، نان گندم خوب است.
و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.
قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس
سهراب سپهری
مآه
رو دیواری نوشته بود:
چگونه تحمل کردی و دوام آوردی؟
یکی زیرش نوشته بود:
راه و چارهی دیگری نداشتم:)