خواب دیدم من و مامان رفتیم زیارتگاهی
ظاهرا زیارتگاه دو امامزاده دختر بود تو قم
جمعیت زیاد بود
گفتم از دور سلام نیدم اومدم سمت خروجی
دیدم خلوت خلوت رفتم کنار ضریح گریه و التماس دعا
دیدم مامان داره میره داخل و ضریح بازه منم رفتم تو
سرم گداشتم رو قبر امامزاده ها و کلی دعا و التماس کردم
کنار اونا هم یه قبر کاشی کاری بود میدونستم مزار یکی از مراجع است
اونجا هم زیارت کردم سرم گذاشتم رو قبر
مرقد یه سید بزرگوار بود ته فامیلیش حایری شیرازی
مامان گفت این کیه گفتم
همون استاد امام که امام اورد قم
و با التماس قسمش میدادم تو را به جدت قسم برام پیش خدا واسطه شو
سر وصع زولیده بی حالی هم داشتم دلم به حال هودم سوخت
االان بیدار شدم می بینم حایری شیرازی سال ۹۶ به رحمت خدا رفتن سید نیستن
استاد امام هم حایری یزدی اونم سید نیست
من کی واسطه کردم پس ؟
تو خواب هم شانس ندارم
من مثلا یکی تو دانشگاه دوسم داش و منم خوشم اومد ازش از بس پی گیر بود اما در حد نگاه
بعد سال آخر کلا دیگه بیخیال شد.
اون اول خیلی ناراحتش بودم.الان دگ اصلا تو ذهنم نمیاد هیچ وقت.
و جالب اینه که دوست عادی مجازیم از ذهنم نمیره. میدونمم احتمالا تا وقتی ازدواج نکنم همینطور بی رنگ و پررنگ میشه.
و من اصلا دوسش ندارم دگ
ولی قلبم نمیفهمه. هی خودآزاری میکنم هر دفه با یادش. 😂
اما همش از بی کسیه که این میاد تو ذهنم.
چون اصلا حتی دوستشم ندارم.😂 قلب در این حد نفهمه. که فقط یکیو میخواد بیاره بهش فکر کنه.
ینی الان استیکر خنده میذارم ولی واقعا رو مخه.
اما چون تجربه داشتم ک از ذهنم میرن ، میدونم از ذهن میره بعدا ها.
خلاصههه به قول شاعر اگه تو رو ببینم قلبم درد میگیره ،اشکال نداره این عشقه.
قلبمون همش دنبال عشقه. و تسلیم و پذیرش و گذر زمان درستمون میکنه (:
ولی من کسایی رو ک واقعا دوست داشتم، هنوزم گاهی اوقات ک بهشون فکر میکنم بیادشون لبخند میزنم..
خب اون آدما حالا فرقی نداره پسر، دختر، دوست، فامیل، رفیق و.... اونا بودن و ارتباط با اونا ک از من این رو ساختن دیگه...
این ک درسته.
منم دوستای مجازیم یادم هستن. صد در صد ادم فراموش نمیکنه ولی دگ وقتی ازدواج کنه فقط شوهرش براش مهمه و دیگر هیچ.
من منظورم این بود ک بعد ازدواج دگ ادم فقط همسرش مهمه. و بقیه بی رنگ بی رنگن. در همین حد ک میگی .
حتی اونا ک دوس پسر یا دوس دختر واقعی هم داشتن دیدم که همینطور بودن اکثرشون
ما ک نداشتیم هیچ وقت.