aliaga
دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودم
این عمرکه بےحوصله ناچارِتوبودم
تونازترین حادثه درزندگےمن
من شاخ ترین عاشق بی عارِتوبودم
تاآخرِ بےحوصلگےشعرنوشتم
هرشب که توخوابیدےوبیدارِتوبودم
aliaga
آنکه من میخواستم دیگر نمی آید رفیق....
هرکسی آمد گفتش انگاربیخیال... انگار همین باید رفیق....
من دلم تنگ میشود هرلحظه دیدارش کنم....
اوهمنیجاست مرا یک دم نمی پاید رفیق.......
ازکنارش رد شدم بی اعتنا شاید که دنبالم کند...
او همانجا ماند... من افتادمو پایم نمی اید رفیق...
عمرمن من هم می رود کم کم می کاهد مرا....
عشق اورا پس چرا..ازیاد نمی کاهدرفیق...
میشود روزی سرش سنگ آید از یاردیگر...
پیش من آید نمی دانم ولی شاید رفیق...
او اگر بازایدم ترکم خواهدکرد.مرا..
چون مرا ازدل نمیخواست و نمی خواهد رفیق!!
aliaga
دیر گاهی است
که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید
به دیدار خودم هم بروم...
البته ما هم دعوت داشتیم . نمی دونید چه خبر شد ..
من بر این عقیده هستم اولین خواستگار امد اگه 30 درصد باهم سازش داشتید بله را بگید . 70 درصد ان کم کم درست میشه
من کلا مشکلم با ادماست
با خودمم کنار نمیام چ برسه یکی دیگ
من بگیرم همه رو میگیرم
🤣🤣🤣