یافتن پست: #دورم

wolf
wolf
دلم وا مانده در کاری که فکرش را نمی کردم
سرم خورده به دیواری که فکرش را نمی کردم

مدارجبر هستی را فقط بیهوده می گردم
اسیرم کرده تکراری که فکرش را نمی کردم

خرابم می کند با اخم وبا لبخند می سازد
دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم

زمین را مثل اسکندربه حکم عشق او گشتم
شدم سرباز بیماری که فکرش را نمی کردم

ولی هرنقطه ای رفتم شعاع درد دورم زد
به دستش داشت پرگاری که فکرش رانمی کردم

به هر دستی که دور گردنم افتاد دل بستم
مرا زد عاقبت ماری که فکرش را نمی کردم .........


مرتضی خدمتی

حلما
حلما
می شود بغلم کنی ؟ محکم ، از آنهایی که سرم چفت شود روی قلبت و حتی هوا هم بینمان نباشد ... می شود بغلم کنی ؟ دلم تنگ است ، برای بوی تنت ، برای دستانت که دورم گره شود و برای حس امنیتی که آغوشت دارد ... می شود بغلم کنی ؟ هیچ نگویی ، فقط بگذاری گریه کنم ... و آرام در گوشم بگویی : مگر من نباشم که اینجور گریه کنی می شود بغلم کنی ؟ تمام شهر می دانند ، از تو هم پنهان نیست همین روزهاست که دلتنگی کاری دستم دهد و در حسرت لمس دوباره ی آغوشت برای همیشه بمانم ... می شود بغلم کنی ؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
من و زلف تو قرینیم به سرگردانی
من ز تو دورم و او از تو جدا نیست چرا؟

wolf
wolf
غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود

در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود



می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی

خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود



تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟

حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود



تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم

از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود



باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟

"تـــ♥ـــو" دلــت را جــای مــن بــگــذار مــیــشــود



گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم

از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود



نجمه زارع

سکوت شب
سکوت شب
پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
نمیدانم از برف است یا از تنهایی
برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
یکی باید باشد
یکی که دستانش
آغوشش
نگاهش
احساسش
گرمابخش زندگیت باشد
یکی مثل تو
تویی که ندارمت …

0
0
تو را آنگونه میخواهم که زندان زلخیا را

کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را

ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی

که من از بد بیابانی گرفتم راه دریا را

چنان از دیدنت دورم که باور کرده ام کورم

تو کاری کن بدون تو نبینم صبح فردا را

برف آمد پشت رد ابر در خیابان گم شدم

برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم

برف آمد پشت رد ابر در خیابان گم شدم

برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم

نه عهدی با کسی بسته ام نه در آغوش تو آرمستم

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
‏میگن دوری و دوستی ؛
ولی ‏بعضیا
از همون دورم ارزش رفاقت ندارن!!!:)

wolf
wolf
غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود

در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود



می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی

خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود



تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟

حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود



تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم

از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود



باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟

"تـــ♥ـــو" دلــت را جــای مــن بــگــذار مــیــشــود



گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم

از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود



نجمه زارع

سکوت شب
سکوت شب
خاک هرشب دعا کرد...
از ته دل خدا را صدا کرد...
شب آخر دعایش اثر کرد...
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد...
خدا تکه ای از خاک برداشت...
آسمان را در آن کاشت...
خاک را توی دستش ورز داد...
روح خود را به او قرض داد...
خاک توی دست خدا نور شد...
پر گرفت از زمین دور شد...
راستی من همان خاکم،همان نورم!
پس چرا گاهی اوقات از خدا دورم...!

سکوت شب
سکوت شب
پس میگیرم حقمو بعد میمیرم
صد بارم بشکنم گچ میگیرم
من درگیره باید و نباید شدم
آدمارو خواستم رعایت کنم…
حل شده بودم توو طبیعت دورم
حالا برمیگردم به حقیقت خودم!

آشـوب
آشـوب
دنیــای این روزای من همقدِ تنپوشـم شده❤️
انقـد دورم از تـو که دنیــا فراموشــم شـــده❤️

ایـن روزای مـن _داریـــــوش جآن{-35-} [ لینک]




مرد خوب
مرد خوب
سلام من تازه اومد#آیا صفا آوردم?

زهرا
زهرا
چنان از دیدنت دورم که باور کرده ام کورم:هعی

زهرا
زهرا
چنان از دیدنت دورم ..که باور کرده ام کورم :هعی

زهرا
زهرا
آخییییییش امروز بچه ها کم بودن :اسما زودتر تموم شد :اسما

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو