یافتن پست: #دلتنگ

یاس
یاس

جنگلهای بلوط لرستان {-171-}

یاس
یاس
این دو ساله کلی با حساب کتاب لباس خریدم باز هم نیاز داشتم
رفتم خونه
مامانم میگه بیا به چمدون لباس داری -هادی-
خو مادر من تو نباس تو این دوسال اشاره کنی که لباسات اینجاس
من ذهن مشغولی داشتم درگیر بودم یادم نبود
تو که هر روز اون لباسا جلو چشت بوده {-192-}
هیچی دارم تک تک کانالای لباس فروشی پاک می کنم
باس کلی هم معدوم کنم
{-82-}

Maryam
Maryam
maryam :
آرزومیکنم اخم روی پیشانی ات
ننشیندواگر روزی نشست،
کسی باشد که با حوصله
برایت بازش کند
آرزو میکنم شب ها تنها
سر بر بالش نگذاری
و اگرگذاشتی،از سر تنهایی نباشد!
و فاصله چند روزه ای باشد
که زود تمام میشود.
آرزو میکنم،دلتنگ نشوی
و اگر روزی شدی،
دلتنگی ات به وصال ختم شود !
و باعث بشودقدرداشته ات را
بیشتربدانی.
آرزومیکنم آهنگ های غمگین
گوش ندهی.
آرزو میکنم تک تک آرزوهایت،
با مصلحت خدایکی باشد

یاس
یاس
یه جوری دلتنگم
خستمه
حیرونم
سرپا که هیچ
تون نشستنمم رفته
فقط میخوام دراز بکشم رو به اسمون :ناراحت


g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
از قورباغه ای، که ته چاهی زندگی
می کرد،پرسیدند: آسمان چیست؟

گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی،

جایگاهتان را تغییر دهید،
تا دیدگاهتان، تغییر کند.

aliaga
aliaga
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار ...

زمین از آمدن برف تازه خشنود است
من از شلوغی بسیار ردّ پا بیزار ...

قدم زدم! ریه هایم شد از هوا لبریز
قدم زدم! ریه هایم شد از هوا بیزار ...

اگرچه می گذریم از کنار هم آرام
شما ز من متنفر، من از شما بیزار ...

به مسجد آمدم و نا امید برگشتم
دل از مشاهده ی تلخیِ ریا بیزار ...

صدای قاری و گلدسته های پژمرده
اذان مرده و دل های از خدا بیزار ...

به خانه بروم؟! خانه از سکوت پُر است
سکوت می کند از زندگی مرا بیزار ...

تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار ...



محسن
محسن
مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی …
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی …
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی …
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی …
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی …
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی …
امروز تو نیستی مادربزرگ ،
امّا …
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم

محسن
محسن
هر شب زیر سقف آسمان
پشت پنجره خیالت
از دلتنگی هایم برای ماه می گویم
از شبیخون نبودنت
که خواب را از چشمانم ربود
و بغض های شبانه ام را
به یادگار گذاشت
می گویم از قراری که
بردی از دل بیقرارم
زخمی که بر تن احساسم نهادی ؛

و ماه چه مهربان
به رسم دلداری
به جای تو
کنارم می نشیند
و رد سرشکِ غم را از روی گونه هایم پاک می کند.

aliaga
aliaga
نه خواب دارم، نه بیداری
گرفتارم به یک بی‌حسی مطلق...
که نه دلتنگ می‌شوم؛
و نه می‌توانم دلم را بردارم و بروم،
از دیارِ دوست داشتنت...

قرار است از این پس،
تمام لحظات بودنم،
خلاصه شوند در نبودنت...
به قیمتِ
"مرگِ تدریجیِ تمامِ احساساتِ من... "

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب!
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان! این یکی، شیرین تره!!
مادر، خشکش زد
که چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود...

" هر قدر هم که با تجربه هستید، زود قضاوت نکنید "

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
یه سوال نصف شبی

فاطمه پریا @goleyas کجاست ؟؟ -سوال-

به من بگه ، دندون مصنوعی هات بزار سرجاش :هعی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کسی که دوست داره

. *هیچ وقت اشکتو در نمیاره*مگر اینکه از دلتنگی برایش گریه کنی*هیچ وقت تنهات نمیزاره*مگر اینکه خدا با مرگ ازت بگیردش* هیچ وقت عذابت نمیده*هیچ وقت دلش نمیاد ناراحتت کنه*هیچ وقت بهت دروغ نمیگه*هیچ وقت دلش نمیاد جوابتو نده*هیچ وقت کسی را به تو ترجیح نمیده*هیچ وقت منتظرت نمیزاره*هیچ وقت دلش نمیاد تو درد بکشی*آدمی که دوست داره*یبار میگه دوستت دارم*
شرایط چقدر سخت است مهم نیست *
... از یک جایی به بعد یاد می گیری که خودت را در گیر " دوستت دارم" های بی سروته هیچ آدمی نکنی... " دوستت دارم" هایی که مثل تکیه کلام، دائما ورد زبان اند و مخاطب هایش هر روز عوض میشود...
از یک جایی به بعد می فهمی فکر کردن به آدمی که خودش هم تکلیفش را با " دل امروز عاشق و فردا فارغش" را نمی داند جهالت است
و امشب ناخودآگاه یاد پروفایلی افتادم که می گفت: به خاطر تو گذاشتم... از طرفی خنده ام گرفت... که دروغ گو کم حافظه است! ... از طرفی گریه ام گرفت که چرا او همچنان مرا ساده و ابله می پندارد؟ ... و فقط با الفاظ می خواهد مرا بازی دهد

اُمــیـد
اُمــیـد
سلام آرزوی چشمانم ، مهدی جان ♥️

خدا کند این رمضان ، پایان دلتنگی ها باشد ...
آغاز دیدارها ...
بهار منتظران ...

خدا کند این رمضان ، ناگهان لب‌های روزه‌دارمان پر از گل لبخند شود و شما
بازآیید و زندگی آغاز شود ...!
.



ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
تو ی مکعب عشقی گیر کردم.🤣

aliaga
aliaga
از افلاطون پرسیدند :شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟

پاسخ داد :
از کودکى خسته مى شود ،
براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود .

ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد
سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند .

طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد ،
و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است .

انقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست ،
در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست.

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو