یافتن پست: #خلوت

یاس
یاس
ماهی یه بار میرفتم ده تا سنگک میگرفتم
امروز ۶ تا داد
گفت سقف اوردن پایین
حالا کی ماهی دوبار بره :گگگ

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نخستین بیعت کننده با امام عصر (عج) کیست؟
کتاب درنگستان : هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست

دانلود کتاب با ذکر صلوات بر محمد آل محمد
[لینک]
شرح عنوان کتاب در دید گاه

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پسره ده سالشه پست گذاشته
مرا بخاطر خودم بخواهید😐









اون وقت من تا پونزده سالگی فکر میکردم
جنس مخالف کسیه که همیشه باهامون مخالفت میکنه:خخخ

WeT
WeT
تا اوج خوشبختی پرواز کن بی من ،،،

aliaga
aliaga
خوبین؟؟{-36-}

یاس
یاس
وقت دورغ و غیبتا نگام میکردی
وقت گناه،تو خلوتا،نگام میکردی

اما بازم تو هئیتا صدام میکردی،دعام میکردی

نکنه خون گریه کنی،چیزی نموندی
بسه همون نامه ی اعمالو خوندی
غربت کشیدی
ز نوکرت خیری ندیدی
....
اگر نداریم جز تو کس در عالمین تو هم جز ما کسی نداری نوالعین :گگگ

یاس
یاس
اقا وقتی حالتون خیلی بد باشه از نطر روحی چکار می کنید ؟
یکی سید رو صدا بزنه یه دارو چیزی بنویسه :(

Saye
Saye
تو خلوت دل میگیره ب شلوغی اعصاب نمیرسه
ساکت میمونی میگن خودتو میکشی کنار ارتباط میگیری واکنش بدی میدن
با بقیه ارتباط میگیری اذیتت میکنن ارتباط نمیگیری بازم اذیتت میکنن
زیاد میخوابی سر درد کم میخوابی بازم سر درد
حرف نمیزنی اصرار میکنن حرف میزنی نمیفهمن
وافعا چ غلطی باید کرددد.. اصلا درست کدومه غلط کدوم=/

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پروفسور حسابی می‌گفت:
لذت بردن را یادمان ندادند
از گرما می‌نالیم
از سرما فرار می‌کنیم
در جمع از شلوغی کلافه می‌شویم
و در خلوت از تنهایی بغض می‌کنیم..👌

‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎اینم پست آخری امروز...

مهاجر
مهاجر
می‌گویند که گناهکاران را نمی‌پذیرند؛
آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست؛
اما پشیمانان را می‌پذیرند!

"سیّدمرتضی آوینی" گفت

یاس
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن

ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...

FOTROS
FOTROS
علے اکبر
چـہ کنم
با تو و این
ریخت و پاشے کـہ شـבـہ




wolf
wolf
دلم ب شدت مسافرت میخاد … :خسته

wolf
wolf
غمگینم :گگگ:گگگ

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو