?
آدم که حتمن نباید بره دریا تا غرق شه.
حتمن که نباید وسط حجم عمیقی از آب دریا باشه که احساس خفگی کنه.
گاهی وقتا آدم وسط موزاییک نیم متری هم غرق میشه.
توو برگ های یه کتاب چند صفحه ای حس خفگی بهش دست میده.
میونِ چند تا عکس رنگی توی گالری.
میونِ آهنگ خوش اون روزها.
توی گردنبند طرحِ عقرب.
حتی وسط پاستای خوشرنگ کافهی میدون شهرداری.
میدونی که چی میگم؟ گاهی وقتا خاطرهها خیلی عمیقتر از آبهایِ توی دریان.
راحت تر خفه ت میکنن.
محمّد
ظریف داره تو کلاب هاوس زر میزنه!
رها
میشه بگید کیا اینجا به طلسم و اینجور چیزا اعتقاد دارن؟! دلیلشون چیه؟! تا حالا برای خودشون پیش اومده باشه ک بهشون مراجعه کنن و ب نتیجه ای برسن؟!
Negin
لبتاپمو ک روشن میکنم پرت میشم تو گذشته.... پوشه ب پوشه خاطره ویس چت و عکس میاد جلوچشمم... نمیخام نگاشون کنم ولی مث آهنربا منومیکشونه سمت خودش... چندین ماه بود ک سراغش نمیرفتم تا اذیت نشم... ن میتونم حذفشون کنم ن تحمل یاداوری خاطراتو دارم... آخ ک نمیدونی چ دردیه... امروز هواش خیلی شبیه جمعه غروبه..همونقد دلگیر و ازاردهنده... کاش بودی(((:
گِلآرِه
بچه ها ولی جدی جدی من از زندگی خستم😐💔
گِلآرِه
یکی هم نداریم بهمون بگه قلب و قِرارِم باوَه مو بِرارِم🥲🤧
😐