سید ایلیا
✍️پیرمردی لباسفروش بود. او همیشه موهای خود را رنگ سیاه میکرد و ریش خود میتراشید. همسرش میگفت: چرا چنین خود را جوان مینمایی که زنان عاشق تو شوند؟! پیرمرد میگفت: گاهی انسان باید برای حفظ آرامش خویش، خودش را گول بزند تا حقیقتی را باور نکند. من دوست دارم وقتی جلوی آیینه میروم و خود را با موی سیاه میبینم احساس سرزندگی و آرامش کنم. زن، روزی مرد جوانی را پیدا کرد و از جلوی مغازه شوهرش در حالی که دست یکدیگر را گرفته بودند گذر کردند. پیرمرد تعجب کرد از اینکه همسرش را چنین دید. شب به خانه آمد و گفت: آیا تو امروز با مرد جوانی دست در دست هم از جلوی مغازۀ من ردّ نشدید؟! زن انکار کرد. پیرمرد بسیار خشمگین شد. زن گفت: گاهی برای حفظ آرامش، انسان باید خودش را گول بزند تا حقیقتی را باور نکند... پس انسان نباید در جایی که به نفع خود است خود را گول بزند.
🍀حضرت علی علیه السَّلام میفرمایند: هر کس نظرش به ناموس دیگران باشد نظر دیگران بر ناموس خود باید تحمل کند.
سید ایلیا
🦋اگر با یک دید واقع بین و منطقی نگاه کنیم، بشریت یک جا مرهون فاطمه زهرا(س) است و این گزاف نیست، حقیقتی است. همچنانکه بشریت مرهون اسلام، قرآن، تعلیمات انبیاء و پیامبر خاتم (ص) است. آنچه ما وظیفه داریم، این است که خود را شایسته انتساب به آن خاندان کنیم.
📚کتاب انسان ٢۵۰ ساله
زندگی من دیگر چیزی به جز تو نیست.خود من هم دیگر چیزی به جز تو خود تو نیستم. چهره ات تمام زندگی من را در آینه واقعیت منعکس می کند و این واقعیت آن قدر عظیم است که به افسانه می ماند!
تو را دوست دارم؛ و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند.
همه ی شادی هایم در یک لبخند تو خلاصه می شود؛
و کافی است که تو قیافه ناشادی بگیری تا من همه ی شادی ها و خوش بختی های دنیا را در خطوط در هم فشرده ی آن، چهره ای که خدا می داند چقدر دوستش می دارم- گم کنم...
📕مثل خون در رگ های من
✍🏻احمد شاملو
📕🍃📕🍃📕🍃
سکوت شب
می گویند "قانون است" ....
که زن بنشیند ، تا مرد نازش را بکشد...
زن کم باشد ، تا مرد بماند...
می گویند " مرد ها پررو می شوند " ، از شنیدنِ دوستت دارم.....!!!
من اما می گویم " این قانون ها " ، مفت هم نمی ارزد !!!
این ها قانون نیست اصلا... !
این ها یک مشت غرورهایِ ظریف است که بعضی ها چاشنیِ بی مهری اشان می کنند...
آنقدر درگیرِ این خزعبلات شده ایم که هرچیزی غیر از این ها را " رویا " می پنداریم...
نه جانم ...!
صاف و ساده و صمیمی بودن " رویا " نیست ، حقیقتی ست که ما قایمش کرده ایم برایِ خاطرِ خیالاتِ باطلِ خودمان ...! مرد و زن ندارد به نقطه ((( مـــــــــــــا ))) شدن که رسیدی ...
شورانگیز ترین باش برایِ عاشقانه هایت...
میانِ جمع رویش را ببوس...
میانِ مردم فریاد بزن " دوستت دارم "....
و اگر کسی چشم غره ای رفت...
دعایش کن " تا عاشق شود ...
wolf
اشتباه اول من و تو یک نگاه بود
عشق ما از اولین نگاه اشتباه بود
گر چه باورت نمی شود ولی حقیقتی است
اینکه کلبه ی من از غم تو روبراه بود
می دویدم و میان کوچه جار می زدم
های های گریه بود و اشک و درد و آه بود
گاه گریه می شدیم و گاه خنده مثل شوق
این هم از تب همان نگاه گاه گاه بود
جنگ بر سر من و خدا و عشق بود سیب
سیب بی گمان در این میانه بی گناه بود
هر کجای شب که مثل سایه پرسه می زدیم
ردی از عبور سرد آفتاب و ماه بود
آفتاب من تویی و ماه من بگو چرا
با حضور آفتاب، روز من سیاه بود؟
اهل شکوه نیستم وگرنه آنهمه غروب
بر غریبی من و تو بهترین گواه بود
هرچه می دوم به انتهای خود نمی رسم
مانده ام کجا، کجای کار اشتباه بود
محمد حسین بهرامیان
چرا فک میکنید نیست؟
عشق اگر عشق است آسان ندارد
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها...
الف بده خخ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را ....