یافتن پست: #حساب

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
انرژیت به‌ نوعی دارایی تو به حساب میاد. اجازه نده آدمها انرژیت رو بخاطر هیچ و پوچ هدر بدن!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢‌

رستم، پهلوان نامدار ایرانی در یک باغ خوش آب و هوا توقف کرد تا هم خستگی نبرد سنگینش با افراسیاب را از تن به در کند . هم اسب با وفایش رخش ، نفسی تازه کند .
پس از خوردن نهار ، پلک هایش سنگین شد و کنار آتش خوابش برد . رخش هم بدون این که افسارش به جایی بسته باشد، تنها ماند!

افراسیاب با خودش فکر کرد که موفقیت رستم تنها به خاطر قدرت خودش نیست بلکه اسب او در این پیروزی خیلی نقش داشته

پس سربازانش را برای دزدیدن رخش فرستاد. آن ها که از قدرت رخش خبر داشتند برای به دام انداختنش یک طناب بسیار بلند و محکم آورده بودند ، وقتی رخش حسابی از رستم دور شد، طناب بلند رابه سمتش پرتاب کردند. رخش که بسیار باهوش و قوی بود با حرکتی جانانه خودش را نجات داد و فرار کرد.
رستم بیدار شد. جای خالی رخش را دید. زین او را در دست گرفت و از روی رد پاهایی که به جا مانده بود توانست او را پیدا کند.
بعد با صدای بلند به رخش گفت: « می دانی در حالی که زین تو را به دوش داشته ام چه قدر راه آمده ام؟ »
بعد برای دلداری خودش دوباره گفت: « عیبی ندارد. رسم زمانه این است.

خانوم میم
خانوم میم
مشکلم حل شد الههی شکر :فکر

aliaga
aliaga
صبور باش
همه چیز به وقتش واست چیده میشه
قشنگ تر از اونی که فکر میکنی

رها
رها
امروز دوستم ک 25ساله باهاش دوستم +اون یکی دوستم ک 16ساله باهاش دوستم و سه تایی با هم دوست شدیم، اومدن خونه مون :اکلیلی کلیییییی خوشحال شدم از دیدنشون.... :اکلیلی این دو نفر کسایی بودن که هیییییچ وقت تو زندگیم تنهام نذاشتن و تو این سالها هیچ وقت نشد با همدیگه حتی یه روز هم قهر کنیم... حرفایی ک نمیتونم ب خونواده م بگم رو با این دوتا فرشته در میون میذارم و با همدیگه حلشون میکنیم... ❤️

مهاجر
مهاجر
هوا هوای قدم زدن تو کارخونه پدر زنمه که منو به عنوان مدیرعامل جدید برده به پرسنل کارخونه مون معرفی کنه.

aliaga
aliaga
زبونم لال ....عزرائیل اومده جونتون رو بگیره


جون خودتونو بگیره یا عشقتونو؟؟؟


فقط خواهشا شعار ندینا

واقعیتو بگید

شامی
شامی
دیگه فهمیدم اصالتا اهل کوجام:D


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد......

مهاجر
مهاجر
‏به این نتیجه رسیدم که باید ازدواج سنتی بکنم، ازونا که عروس و دوماد تا قبل عقد همدیگرو نمیشناسن . هر طور حساب میکنم یکی منو بشناسه از قبل، امکان نداره باهام ازدواج کنه{-105-}

❤
وقتی که عکس ِ ماهِ تو در برکه قاب شد
هی شعر روی شعر نشست و کتاب شد
مردان شهر ؛ مثل خودم شاعرت شدند
از آن به بعد ؛ انجمن شعر باب شد
تا آمدم ببوسمش آن روی ماه را
یکباره رفتی و همه جا آفتاب شد
هی سمت عشق رفتم و چیزی نیافتم
از دور چشمه بود و جلوتر سراب شد
روزی تو را خدا به خودم داد و بعدها
از من تو را گرفت شبی، بی حساب شد
هنگام آفرینش و تبیین رنگ ها
بخت من از نخست ، سیاه انتخاب شد
دیدم تو را دوباره شبی بعد سالها...
هرچند توی خواب ! ولی مستجاب شد
می خواستم ببوسمت آن روزها... ولی
تا آمدم عمل بکنم، انقلاب شد . . . ماه من..

❤
بعضی وقتا خدا نجاتمون میده ، ما جدایی و شکست عشقی حسابش میکنیم :)...

یاس
یاس
یه ساعت ترمینالم مسافر نی راهدنمی افته :هق

aliaga
aliaga
⃟༺°•°•❥࿐❥᭄‌ٖٜ

✍چقدر زیبا گفت شاعر:

ﺧـﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ڪﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
یڪی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩۍ
یڪی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ڪﻨﺪ ﺷﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺩﻝ ڪﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ڪﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين

ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮۍ خدﺍ ﺩﺍﺭﺩڪﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!

یاس
یاس
سلام اقا امروز روز مهم و سختی
دعاهاتون روانه کنید ساعت ۱۱ تا ۱۱.۵
تا شادی هاتان جبران بنمایم و اینا :-s
عه قربون دهنتون
ببینم چه می کنید :دعا

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو