یافتن پست: #جایزه

رها
رها


حافظ چقد جدیدا ب من نزدیک شده {-16-}

شامی
شامی
روز مادر معلم بهشون گفت هر نقاشی و جمله ای که دوست دارین ، برای مادراتون بنویسید.
عشق کوچولوم هم این و برام اماده کرده بود :x

الان بهم میگه کاش جای اون جمله این و برات مینوشتم :
+مامانی تو بهترین خاطره ی من تو زندگیم هستی.:x:-*
من دورش نگردم؟{-125-}{-57-}

شامی
شامی
{-95-}..................{-95-}
بریم واسه برگزاری چالشمون:D
فقط به * 2 * عکس میتونید رای بدید(هرعکسی که خوشتون اومد ).
تا فردا ساعت ۷ عصر وقت دارید ،بعد این زمان دیگه قابل شمارش نیست رایتون .
اینم از ارواح خبیثمون:پخ :خخخ




شامی
شامی
{-95-} ...........................‌{-95-}
بریم واسه چالش غدیرمون{-81-}
تا چهارشنبه 10 صبح که از خواب پا میشم مثل یه غنچه وا میشم {-143-} وقت دارید که عکساتون و تو پی وی برام بفرستید .
تا منم امادشون کنم برای پنجشنبه.{-45-}
حالا چالشمون چیه؟{-30-}
چالش روح {-52-}{-59-}
چالشی هم نیست که کسی بتونه براش بهونه بیاره {-84-}
یه چندتا عکس گذاشتم که بدونید با یه ملحفه(چادر) و عینک چه عکسایی میشه گرفت ،باقیش دیگه باخودتون .{-204-}




g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. ... اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است. تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
کتـٰابـٰایي کہ حتمـٰا بـٰاید بـخ‌ــونید :
⊱⋅— ⋅—⋅ ❁ ⋅—⋅ — ⋅⊰
مـٰا تمـٰامش میڪنیم🍒💭 .!𓂃
چ‌ــشم هـٰایش🌸✨ .!𓂃
بربـٰاد رفتہ🌷🥣 .!𓂃
بلندے هـٰاے بـٰادگیر🧡🥤.!𓂃
مݪت ع‌ــشق💛🍉 .!𓂃
خطـٰاے ستـٰارگـٰان بخت مـٰا🐤🇦🇶 .!𓂃
غرور و تـ‌ع‌ــصب🧚🏻‍♀🏳‍🌈 .!𓂃
خݪیج نقره اے💗🛁 .!𓂃
من پـیش از ٺو🍓☁️ .! 𓂃

💙⃟🦋¦↭
💜🦄

حضرت@دوست
حضرت@دوست

به او بگویید که من هنوز هم دوستش دارم️

هرچقدر که این دوری طول بکشد، او را فراموش نخواهم کرد
او به من آموخت چگونه عاشقش شوم
او به من شهد سیراب کننده اش را نوشاند
گویی روحی از خداست که برای ما هم چون بشر آراسته است
سراپایش را جامه ی حسن پوشانده زیبایش ساخته و حلاوت بخشیده

سجـــاد
سجـــاد
هنذفریمو گم کردم مامانم گفت اتاقتو جمع کنی پیدا میشه

به امید اون اتاقو جمع کردم هنذفریمو از تو کیفش دراورد داد گفت بیا اینم جایزه‌ت{-174-}

aliaga
aliaga
@sajadd سلام فرزندم


خوش اومدی-گل-

یاس
یاس
{-131-}

بالا فامیلای مادر ی
پایین فامیلای پدری

aliaga
aliaga
آقاااااااا تو انتخابات برترین خطات های ساینا



شرکت کنید



باشد ک رستگار شوید{-36-}{-93-}{-108-}{-114-}{-129-}{-131-}{-148-}{-154-}{-156-}

شامی
شامی
فقط دو روز نبودم ۶ صفحه پست جدییییییییید:-S حالا روزایی که هستم شپش هم پر نمی زنه اینجا:(
فردا هم نیستم ، کی بیام دونه دونشو وارسی کنم اخه؟:اشک

aliaga
aliaga
سلامم:کافه
بریم ادامه چالش دست خط
فقط حق دو رای دارین:دی



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
اینم اول صبحی گوش کنید یخته حال روزتون عوض شه چیه همه سگرمه هاتون تو همه انگار ی پارچ زهر مار خوردید:خخخ [لینک]
[لینک] [ لینک]




صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو