یافتن پست: #تماشا

WeT
WeT
همی الان
جاده ،،،،

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
حواسش هست همه حالشون خوب باشه،
اما دریغ از قبول ذره‌ای کمک برای خودش"

گبول دارین این خیلی شهرامه؟{-137-} @shahin

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

موتور کشتی بزرگی خراب شد.
مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند
اما هیچکدام موفق نشدند!
سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود بیاورند...
وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد
دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند
بعد از یک روز وارسی کامل و سپس خلوت کردن،
فردا صبح مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد
و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد
بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد.
یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد!
ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟
بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند؟
مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد:
ضربه زدن با آچار: ۲دلار
تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود: ۹۹۹۸ دلار
و ذیل آن نیز نوشت: تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجا باید تغییر کند میتواند همه چیز را تغییر بدهد.

یاس
یاس
پیرمردی در غزه خطاب به شهدا: {-149-}
به رسول الله بگویید: یا رسول الله!
امتت مردم غزه را رها کردند
مسلمانان ما را تنها گذاشتند
بگویید امتت ما را در جهاد با دشمنان دین تنها گذاشتند
ما را تنها گذاشتند
به رسول الله بگویید در حالی که کافران و مشرکان بدن های ما راتکه تکه می کردند ، امتت تنها تماشا می کردند.:گگگگ

WeT
WeT
آی فیلم یوسف رو گذاشته 😐

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید.
به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خداحافظی کنم. من قول می دهم بازگردم.
فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست.
با این حال فرماندار به مردمان تماشاگر گفت: چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟
ولی کسی را یارای ضمانت نبود.
مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: ای مردم شما می دانید كه من در این شهر بیگانه ام و آشنایی ندارم.
یک نفر برای خشنودی خدای ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.
ناگه یکی از میان مردمان گفت: من ضامن می شوم. اگر نیامد به جای او مرا بكشید.
فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت.
ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد.
ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: ‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید. گفتند: چرا؟ ‌
گفت: از این ستون به آن ستون فرج است. پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند
که در این میان مرد محکوم فریاد زنان بازگشت.‌

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
چرا نگفتین، امشب ماه میگیره ؟؟ -دلتنگ- نماز آیات فراموش نشه :شیخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
بجای تماشای پنجره زندگی دیگران

از کتاب عمرت لذت ببر

داشته هایت را جلوی چشمانت قاب بگیر

و برای نداشته هایت تلاش کن

حسرت باغچه دیگران را نخور

در عوض باغبان دنیای خودت باش !

محمّد
محمّد
به نظرتون بگم خانمم بیاد ساینا؟

یاس
یاس
یه همکار مدکر داریم دوتا پسر هم داره
کلا جنس مونث می بینه جوری مست می کنه که شراب غلط بکنه {-54-}
و طبق اخرین یافته ها مخدر سنتی هم میزنه {-143-}
فکر کنم برا مواقعی هس که نامحرمی در تیرس دید نیست که نئشه بشه {-149-}
و
اما

به جد پیگیر اخبار فلسطین و طهور{-150-}
کسی نیس بگه بدبخت امام زمان که بیاد اول گردن تو رو میزنه تا ابرو اسلام نره تو دیگه چرا{-126-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

یکی از افراد معروف آمریکا برای نخستین بار به یک رستوران سلف سرویس دعوت شد. پس از حضور در رستوران، مرتب منتظر بود که شخصی برای گرفتن سفارش از او بر سر میز حاضر شود، اما هر ساعت منتظر ماند هیچ کس به سراغ او نیامد. زمان گذشت و مشاهده می کرد که تمام افرادی که پس از او وارد رستوران شده‌اند، همگی مشغول صرف غذای خود هستند.

این موضوع به شدت او را عصبانی کرد و مدام با خود در حال جنگ بود که چرا در این رستوران هیچ کس برای او احترام قائل نیست و به او توجه نمی کند. در ذهنش مدام با این افکار درگیر بود تا اینکه پس از گذشت مدت زمانی، مرد دیگری بر سر میز کناری او نشست و مشغول صرف غذای خود شد.

شخص معروف با دیدن این صحنه دچار عصبانیت دوچندان شد. نزدیک میز آن فرد رفت و از او پرسید: آقای محترم شما همین پنج دقیقه پیش وارد رستوران شده‌اید و هم اکنون بشقابی پر از غذاهای رنگارنگ در مقابل شماست. اما من مدت زمان زیادی است که بر سر این میز نشستم و هیچ کس برای تحویل سفارش من نیامده. علت چیست؟

مرد مقابل اینگونه پاسخ داد که: اینجا رستوران سلف سرویس است و شما می‌توانید به انتهای سالن مراجعه کن

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عمری به هر کوی و گذر

گشتم که پیدایت کنم

اکنون که پیدا کرده‌ام

بنشین تماشایت کنم…



WeT
WeT
قضیه کیک و واگعی رو تماشا کردین !؟😒

یاس
یاس
حالا من هی هیچی نمی گم
دخترمون چرا نی :(
فاطیییی :دمپایی

زاهِر..
زاهِر..
بابا سید دو دیقه پست نذار بذار ملت مارم ببینن

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو