یافتن پست: #تردید

wolf
wolf
من نمی دانم ...
آیا مادرش هم ...
او را به اندازه ی من دوست داشت؟
آیا کسی می تواند بفهمد ...
که دوست داشتن او چه لذتی دارد ...
و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟
آدم پر می شود...
جوری که نخواهد ...
به چیز دیگری فکر کند...
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد ...
و هیچ گاه دچار تردید نشود...





wolf
wolf
زن ها ...
لای پیچِ موهایشان ...
کمی دل شوره دارند...
سوار بلندی پاشنه هایشان ...
کمی خیال پردازی...
روی تَرَکِ لب هایشان ...
ترس و تردید
در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان ...
شیطنت های زنانه
لا به لای چینِ پیراهنشان ...
سبد سبد مهربانی
در اخمِ پیشانیشان ...
وفاداری
و در دو دویِ مردمکِ چشم هایشان ...
حرف دل...
می دانی عشق کجای این داستان جا دارد؟
در بوسه هایشان...




wolf
wolf
زن ها ...
لای پیچِ موهایشان ...
کمی دل شوره دارند...
سوار بلندی پاشنه هایشان ...
کمی خیال پردازی...
روی تَرَکِ لب هایشان ...
ترس و تردید
در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان ...
شیطنت های زنانه
لا به لای چینِ پیراهنشان ...
سبد سبد مهربانی
در اخمِ پیشانیشان ...
وفاداری
و در دو دویِ مردمکِ چشم هایشان ...
حرف دل...
می دانی عشق کجای این داستان جا دارد؟
در بوسه هایشان...




ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
هر وقت به عنوان یک زن
حس تردید آمد سراغت
که ماندنت را میخواهد یا رفتنت
آنوقت، حتما برو!
مردان اگر زنی را بخواهند
اجازه نمیدهد حتی یک لحظه
زن برای ماندن دچار تردید شود
مردی که تو را بخواهد
محکم نگهت میدارد و دلت را قرص میکند
مردها اصلا پیچیده نیستند .(:



wolf
wolf
تو در قلبم به پا کردی ز بی مهری چه آشوبی

بدی شد پاسخ عشقم جواب آن همه خوبی

تو را تاج سرم کردم خودم را خاک پای تو

ندانستم تو از سنگی ندانستم تو از چوبی

تو رفتی و رها کردی مرا در بهت و اندوهم

ندیدی زخم این دل را از آن غمها که می کوبی

به ناحق رد شدی از من به دنبال چه می گردی

بدان این را نمی یابی تو دیگر عشق مرغوبی

به من گفتی که می بازم بدون شک وتردیدی

به ظاهر برده ای اما در این دعوی تو مغلوبی

نشسته از فراق تو بر این سینه غبار غم

چه می شد جان من آخرغبار از سینه ام روبی

تو را می خواهمت گرچه نماندی با دلم یکدم

ببین با این همه ظلمت تو در قلبم چه محبوبی



یلدا راد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
‎تردید در آیینۀ صاحب نظران نیست
‎وقتی که رسانده ست دلم را به یقین عشق

سکوت شب
سکوت شب
زیر دردام خط کشیدی ضربدر زدی رو اسمم

تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم طلسمم

روی یک کاغذ بی خط حرفای خسته به نوبت

توی سرزمین نامت حرف ت کرده قیامت

ت مثه تو مثه تردید ت مثه آخر طاقت

مثه تنهایی مثه تب مثه آخر خیانت

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال آسان

ali
ali
وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید
در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت
شخصی برای زندگی
یا
درسی برای زندگی

iraj
iraj
غمگین نباشید...
چرا که خوشبختی می‌تواند
از درونِ تلخ‌ترین
روزهای زندگی شما زاده شود... باورکنید در تقدیر هر انسانی معجزه‌ای
از طرف خدا تعیین شده است
که قطعاً در زندگی،
در زمان مناسب
نمایان خواهد شد....! یک شخص خاص... یک اتفاق خاص... یا یک موهبت خاص... منتظر اعجاز خدا در زندگی تان باشید
بدون ذره ای تردید..

wolf
wolf
در جستجوی عشق ، اما بی چراغم!

عشقی نشد یار دلم ، اما چرا غم؟

در برگریز غصه و توفان تردید

پیچیده بوی حسرتی در کوچه باغم

جای کبوترهای شادی ، بر درختان

من میزبان غم خبرهای کلاغم

رفتی ، تمام گرمی ات از زندگی رفت

از هُرم حزن انگیز این شب گریه ، داغم

سرداب دلسردی ، سکوتی مثل مرداب

مرگ است شاید آنکه می آید سراغم...



مرضیه خدیر

زهرا
زهرا
من بێ هیوای بێدەنگی کردوم
خەڵکی وا ئەزانن قسەنازانم...!

wolf
wolf
مثل نسیمی لای مو پیچید ، برگشت

انگار از عاشق شدن ترسید! برگشت



خوشبختی ام این بار می آمد بماند

یکدفعه از هم زندگی پاشید ، برگشت



مانند گنجشکی که از آدم بترسد

تا از کنارم دانه ای را چید ، برگشت



آن روز عزرائیل می آمد سراغم

دست تو را برگردنم تا دید برگشت !



اوهم فریب قاب عکسی کهنه را خورد

با شک می آمد گرچه بی تردید برگشت



بعد از تو شادی بازهم آمد به خانه

اما نبودی، از همین رنجید ، برگشت



مثل فقیر خسته و درمانده ای که

از لطف صاحب خانه ناامید برگشت



بعد از تو دیگر دشمنانم شاد بودند

اما غم من تازه از تبعید برگشت



بعد از تو هردفعه دلم هرجا که پر زد

مثل نسیمی لای مو پیچید ، برگشت!

wolf
wolf
تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینی ست

آینده ی ما دورتر از آیینه بینی ست



ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم

ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینی ست



از خاک مرا برد و به افلاک رسانید

این است که من معتقدم عشق زمینی ست



یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد

با این همه تردید در این باره یقینی ست



شادم که به هر حال به یاد توام اما

خون می خورم از دست تو و باز غمی نیست



“فاضل نظری”{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
در این دریا، چه می جویند ماهی‌های سرگردان

مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان



مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی

اگر این است آزادی مرا بی بال و پر گردان



دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟

خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان



من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده ام ای عشق

طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته تر گردان



به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری

همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان



من از سرمایه عالم همین یک "قلب" را دارم

اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان



در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست

مرا در آتش تردیدهایم شعله ور گردان



فاضل نظری{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
دشمنانی که در وجود خودتان هستند شک ها و تردیدها و
نفرت ها و پیشگویی‌های منفی خودتان است.
هر وضع ناخوشایندی که در زندگیتان پیش می آید؛
تبلور اندیشه منفی خودتان است،حاصل خیالات نادرست.
اما این وضع نمی‌تواند در برابر نور حقیقت دوام بیاورد.
پس بی باکانه با وضعیت روبرو شوید.{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو