یافتن پست: #تردید

یاس
یاس
?نامه وزیر بهداشت به رهبر انقلاب: دیری نخواهد پایید که مردم با سلامتی کنار هم زندگی کنند

دکتر نمکی:
?فراز اول فرمایشات حکیمانه امروزتان همچون پیش، مایه وفاق و همگرائی ملی بود.
?آهنگ محزون صدایتان در فراز دوم که سوز دل مهربانتان را از داغ فقدان عزیزانمان بر زبان جاری فرمودید وجودم را گداخت.
?قبل از این موج جدید بلاخیز پیش بینی ایام را بدلیل غفلت های ساده انگارانه به محضرتان تقدیم کرده بودم دلم نمی خواست آنچه می دیدم، تحقق یابد.
?هنوز دیر نشده است، تا خدا هست که یاریمان کند، شما هستید که نصیحت و دعایمان کنید، مردمی هستند که حرفهایمان را بشنوند.
?یقین داریم که مهارش می کنیم و بی تردید دوباره بر می گردیم به روزهائی که مردم عزیز کشورمان با سلامتی و شادمانی در کنار هم زندگی کنند.
?دیری نخواهد پائید تا بر چهره نازنین فرمانده مهربانمان لبخند رضایتمندی بنشانیم.
@akharinkhabar


پ.ن: برای سلیمانی بودن لازم نیست سپاه قدس باشیم
با نامه وزیر جان بر کف نشد گریه نکنم {-124-}

حقایق زیر پرده رازهای نگفته

خدایا لباس عافیت را بار دیگر بر بندگانت منت بنه که تو بی نیاز و ما مسکین{-118-}{-118-}

EDRIS
EDRIS
@C_seyyed
مذاکرات به نتیجه رسید؟
سلام عرض شد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بی ساغر و پیمانه و دلدار؛ نشاید! ●♪♫
پیمانه بباید زد و تردید نباید! ●♪♫
بر دلبرِ دیوانه بگویید بیاید؛ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!

wolf
wolf
عشق آغاز خوشی نیست، که بی‌فرجامی ‌است

هر دری را بزنی، عاقبتت ناکامی ‌است ...



همه‌ی پنجره‌ها بسته‌تر از زندانند

همه‌ی خاطره‌ها برزخ بی‌هنگامی ‌است ...



حرف‌هایت فقط افسانه و شهرآشوبند

صحن هر محکمه‌ای صحنه‌ی ناآرامی ‌است ...



قاضی شهر شده عاشق چشمان زنی

چه کند با دل خود، آن زن اگر اعدامی ‌است ... !؟



مانده با این همه تردید چه حکمی‌بدهد!؟

بی‌گمان آخر این قصه، فقط بدنامی‌ است ... !


علی اصغر شیری

حضرت@دوست
حضرت@دوست

گر عقل پشت اما نمی گذاشت
تردید پا به دنیا نمی گذاشت

سکوت شب
سکوت شب
از این تکرار ساعت ها

از این بیهوده بودن ها

از این بی تاب ماندن ها

از این تردید ها

نیرنگ ها

خیانت ها

بی کسی ها

از این مرگ باورها و رویاها

و از این دنیا و ادم ها



بیزارم بیزار......

Sare
Sare
@alonefarshad
دعای حیف نون :

خدایا : عمر باعزت به شهدای اسلام عنایت فرما

خدایا : مافقط تو را داریم پس مواظب خودت باش








خدایا : گناهان ما را فقط تودیدی پس شتردیدی ندیدی

خدایا : تو که با 50 تومان صدقه 70 بلا دفع میکنی چند میگیری کلأ بیخیال من بشی؟

{-105-}

LOEY♡
LOEY♡
چرا دوست داشتن آدم ها
به جای آنکه نقطه قوتشان باشد
شده است نقطه ضعف شان؟
تا میفهمیم کسی دوستمان دارد
انگار از آن آدم یک ضعف بزرگ کشف کرده باشیم
دائما به دنبال باج گیری هستیم
یاغی میشویم
آنقدر از خودمان ادا و اصول درمیاوریم
که طرف مقابل از هر چه عشق و عاشقی زده شود
و بعد از تماشای آدمی که بیمارش کردیم
لذت میبریم
نمیگویم هر کسی که عاشقتان است را
شما هم بخواهید
حرف من این است
کسی را یا میخواهید یا نه
دیگر جاست فرند و رفاقت و اجتماعی
و هزار نام بی اساس دیگر
نمیدانم چه صیغه ایست
که به بهانه همین اسامی
کسی که عاشقمان است را کنار خود نگه میداریم
داشتن دوست خوب است
اما اگر به بهانه این عناوین
با کسی که عاشقمان است، ماندیم تا
روح خود را از عشق ارضا کنیم،
کار زشت و ناپسندیست
اینقدر آدم ها را میان تردید و دودلی نگذارید
مقصد نهایی ما کجاست؟
همینطور ادامه دهیم
سنگ روی سنگ بند نمیشود



سکوت شب
سکوت شب
از این تکرارساعتها


ازاین بیهوده بودن ها


ازاین بی تاب ماندنها


از این تردیدها


نیرنگها


شکها


خیانتها


از این رنگین کمان سرد آدمها


از این مرگ باورها و رویاها


پریشانم


دلم پرواز میخواهد

سکوت شب
سکوت شب
روزی که
برای اوّلین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی

یادت باشد
حرف‌های آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی

فکرِ برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سَرَت بیرون کن

تو
در جاده‌ای بی‌بازگشت
قدم می‌گذاری
که شباهتی به خیابان‌های شهر ندارد

با تردید
بی‌تردید
کم می آوری

LOEY♡
LOEY♡
میخواهی بروی؟
خب برو…
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو…
برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو…
احساسم اگر نمیرد بی شک مابقی روزهای بودنش را

بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو…
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو…
فقط برو…..

wolf
wolf
چشامو بسته بودم و به زندگی فک میکردم ...
ی قهوه ی تلخِ سرد شده روی میز و من دراز کشیده روی کاناپه...
فک کردم توهم زدم ینی درست بود؟
صدای بارون میومد !!!! آخه تو این فصل!!!!؟
چشامو باز کردم دویدم سمت پنجره دیدم آره! خودشه^^
وای خدا اونم اونجاس بدون چتر زیر بارون منتظر منه
میدونس خوشم بدون چتر گشتن زیر بارونو ...
متر کردن خیابون به خیابونِ شهرو با اون ...
زود خودمو آماده کردم پله هارو یکی دوتا رد کردم
وقتی بغلت کردم انگار من و تو بودیم و دنیا رو سرمون می چرخید..
عاشق این حسم من ... خودمو تو خودت غرق کردم ..
قدم زنان رفتیم سمت کافه ی همیشگیمون ...
گارسون اومد خانوم چی سفارش میدید !؟
از همون همیشگیا برا هر دومون ولی اینبار شیرینِ شیرین ^^
ی نگاهی اینورواونور انداخت گفت میخوایین وقتی دوستتون اومد مال ایشونو بیارم سرد میشه از دهن میوفته!!!!
یکه خوردم!!!!
با تردید نگاه به صندلی رو به روم انداختم،خالی بود!!!!
و بازهم من بودم و رویاهات و...
گفتم همون همیشگی، فقط !!تلخِ تلخ ...

LOEY♡
LOEY♡
بزرگترین ضعفِ انسان ها
تردیدِ آنها است در این که به دیگران هنگامی که هنوز زنده هستند بگویند چقدر دوستشان دارند…

سکوت شب
سکوت شب
از این تکرارساعتها


ازاین بیهوده بودن ها


ازاین بی تاب ماندنها


از این تردیدها


نیرنگها


شکها


خیانتها


از این رنگین کمان سرد آدمها


از این مرگ باورها و رویاها


پریشانم


دلم پرواز میخواهد

wolf
wolf
روباه پرسید : دوسم داشتی ؟

شارده کوچولو گفت : شاید

روباه پرسید : دلت چی ، برام تنگ میشه ؟

شازده کوچولو گفت : شاید

روباه پرسید : دوباره میبینمت ؟

شازده کوچولو گفت : شاید

روباه گفت : جواب سوالو با آره نه بده ، تردید ادمو داغون میکنه...!

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو