...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمیکردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت میکند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش میدانستیم قصههای زندگی تکراریاند، فقط جای شخصیتها عوض میشوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.
•پریسا زابلیپور•
g.h.o.l.a.m.a.l.i
هر چقدرم خوب باشی آخر یکی هس ک از تو خوشش نیاد خب ....
مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗
یاس
عالم ز آه تیرهتر از صبح محشر است
خون جگر به دیده آل پیمبر است
شهر مدینه گشته عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
سالروز شهادت جانسوز امام جعفر صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴
maryam
مهربان ترین آدمها کسانی هستن که
نگرانِ تاثیر حرف شون روی قلبِ بقیه آدمها هستن...
maryam
انسان است دیگر دلش میخواهد به خانهای امن تعلق داشته باشد برای مثال قلبِ آنکه دوستش دارد...
maryam
اینکه چقدر حرفای قشنگ بلدیم مهم نیست
اینکه چقدر شبیه حرفای قشنگمون هستیم مهمه
مهاجر
ما رفتیم بخوابیم
شب همگی بخیر
صدا نشنوم فقط
مهاجر
عملیات شبیخون
بدلیل نبودن حس ملغی و به شب های آتی موکول شد
Saleh
رفیق
توان آسیب زدن بهشون و داشتم!
برعکس اونا که پشت دروغ آتیش بازی میکردن
من حقیقت اونا رو می دونستم...
اما صبر کردم، به حرمت بچه، خانواده، ناموس.
اینو بدونن که من هرچه صبورتر و بخشنده تر باشم هزاران برابرش درنده تر و بی رحم ترم...
اگه منو به حال خودم نزارن و مجبور بشم برم سراغشون؛
تا قبل از اینکه آسیب جدی و جبران ناپذیری بهشون نرسوندم بی خیال نخواهم شد.
برعکس همیشه که میگم دوبار بخونش،
اینبار ازش اسکرین بگیر و بزار پس زمینه گوشیت...
...
امروز داشتم که درخلوت خودم قدم میزدم، یکدفعه صدایی شنیدم که از پشت گوشی به کسی میگفت "نورِ من".
لبخندی بر روی لبانم آمد. نمیدانم چرا اینقدر به قلبم نشست. با خودم فکر میکردم چه قدر عمیق است این اسم.
"نورِ من" یعنی مهم نیست که چه قدر تاریک هستی، چه قدر تنها هستی، چه قدر ذهنت پر شده از افکار منفی، چه قدر دلت گرفته است و ناراحت هستی. همین که یادت بیاید که کسی هست صدایش بزنی "نورِ من" یعنی در کنار همه تاریکیهای وجودت، نوری و امیدیست که سپیده بزند.
و خوب که به آدمها نگاه کردم، دیدم شاید این روزها تنها دارایی آدمها امید است. که امید پیچش نور است در عمق تاریکی ...
هیچ کس از درون انسان ها و نیت آن ها جز خدا آگاه نیست ، پس این پروردگار عالم است که می داند در دل هر شخص چه می گذرد نه ما!
بنابراین قضاوت و داوری هم مختص او است و ما باید از این کار ناشایست خود پرهیز کنیم و همه چیز را به خدا بسپاریم.
هیچ کس از درون انسان ها و نیت آن ها جز خدا آگاه نیست ...
👏🌸
عای گفی
الهام عزیزم🌸