هادی
امسال فعالین حقوق حیوانات سرگرم سگان عید قربان یادشون رفته یکم بخندیم
حـســـــــام
تا حالا اتفاق افتاده کسی جلو چشاتون بیافته و بمیره ؟!
?
من گرسنمه نهار چی خوردید؟
حـســـــــام
بچه ی برادرم تازه به دنیا اومده و تو بیمارستانه 👶. خوهر کوچکترم 👩🦰 برداشته عکس نوزاد را برامون فرستاده...بعد هر کدوم شروع کردیم به نظر دادن که بیشتر شبیه کیه؟ 🤼♀️خواهر بزرگم 👸 نیم ساعت کلاس گذاشته که دماغش شبیه کیه چشاش به کدوممون رفته و ...
بعدش دیدیم خواهر کوچیکم پیام داده که هنوز بچه را ندیده و عکسو از اینترنت گذاشته و شوخی کرده 😅🤣 . نمی دونم بچه ها چرا این قد بیشور شدن و با احساسات بقیه بازی می کنن 😣😫
g.h.o.l.a.m.a.l.i
مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی به خودرو نوی خود بیندازد که ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر بچه سه ساله خود را دید که شاد و شنگول با ضربات چکش در حال نابود کردن رنگ براق خودرو است. مرد بطرف پسرش دوید، او را از ماشین دور کرد، و با عصبانیت و برای تنبیه، با چکش بر روی دست های پسر بچه زد.
وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند.
هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند اما مجبور شدند انگشتان له شده دست کودک را قطع کنند. وقتی که کودک به هوش آمد و دستهای باند پیچی شده اش را دید با حالتی مظلوم پرسید: ” پدر انگشتان من کی خوب میشه؟ ”
پدر همان روز خودکشی کرد.
نتیجه:
اکر کسی پای شما را لگد کرد و یا به شما تنه زد، قبل از هرگونه عکس العمل و یا مقابله به مثل، این داستان را به یاد آورید. قبل از آنکه صبر خود را از دست بدهید کمی فکر کنید. وانت را می شود تعمیر کرد اما انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان
√
از مخاطبام پرسیدم.
چه رفتاری از تراپیستت دیدی که دیگه پیشش نرفتی؟!
نوشته بود
ورود مستقیم به تصمیماتم داشت، مدام میگفت این کارو بکن، اون کارو نکن
+تراپیست نباید جای تو تصمیم بگیره
من کاملا حس بدبخت بودن داشتم بعد یهو بهم گفت تو واقعا زندگی خوبی داری و داری عشق و حال میکنی
+تراپیست نباید دردهای شما رو بیارزش بدونه
میگفت
همكار تراپيستم، تراپيست همسرم بود و از من حرف میكشيد و به همكارش میگفت، اونم به همسرم. يه بار همسرم يه چيزى از كودكيم گفت برگام ريخت گفت تراپيستم گفته. همونجا قطع همكارى كردم
+واقعیت اینه تا جای ممکن سعی کنید از تراپیست آشنا پرهیز کنید، این رفتار بسیار غیرحرفهایه
مدام به ساعتش نگاه میکرد، میدونی همین خیلی حس ناامنی به مراجع میده
میخواست به بهونه درمان لمس و بغلم کنه
+تراپیست حق نداره به هیچ عنوان شما رو تاچ یا بغل کنه
همیشه نوبتم میذاشت آخر نفر
اونم چرا، چون که فهمیده بود تا یه جاهایی هم مسیریم تا من برسونمش و تا اینجای قضیه مشکلی ندارم حقیقتا مشکل اصلی من از اونجا شروع میشد که تو مسیر میگفت مثلا صبر کن ببینم فلان میوه رو کیلو چند میده
마흐디에
یه حمد شفا میخونید لطفا؟!
یکی از عزیزانم بد حال شده
خدا به خانوادش صبر بده
میگف قدرت بلع نداره ،مث سگ میخاد آب بخوره ،تن و بدنش بی قرار شده بود ...حال و روز باباش 😭😭😭😭😭