یافتن پست: #برو

خانوم اِچ
خانوم اِچ
۳۱ام نامزدی دوستمه تو تالار باید چادر اینا بپوشیم چون جشن مذهبیه
اولین بار اینجوری میرم جشن شما تجربه دارید؟

ماریا
ماریا
در کشور عمان زنی دو قلو باردار بود یک دختر و یک پسر ،پزشکان به او گفته بودند که پسر یه مشکل داخلی داره به والدین دو قلو ها گفته بودند که احتمال مرگ نوزاد پسر وجود دارد چه قبل از تولد و چه بعد از آن …درد زایمان به درازا کشید و پزشکان چاره ای نداشتند جز عمل سزارین هنگامی که شکم مادر را باز کردند پزشکان علت تاخیر زایمان دوقلوها را به چشم دیدند،آنها با صحنه ای محیر روبرو شدند تصویری که همه را مات و مبهوت ساخت !همه دیدند که نوزاد خواهر دست برادر بیمار خود را محکم گرفته تا او را ترک نکند!عشق خواهر به برادر در شکم مادر ,خواهری که در شکم مادر خود دست برادر خود را گرفت تا سقط نکند,عکس جالب از دو جنین خواهر برادر در شکم مادر,واقعی
هر دوی آنها در سلامتی کامل هستند پزشک معالج میگوید: اگر خواهر دست برادر خود را رها میکرد چه بسا خروج زودتر از موعد به مرگ نوزاد منجر می شد...
اسرار اذل را نه تو دانی و نه من.
هست در پس پرده گفت گوی منو تو .
خداوند آفريدگار هستی پشت وپناهتان.

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
بالاخره اینجام بارون بارید:بارون:شاد

حسام
حسام
عزیزانی که دنبال، دنبال کردن پروفایل من بوده اند و موفق نشدند دنبال کنند اطلاع بدن دنبالشون کنم‌تا بتونند دنبالم کنند. و من الله التوفیق

بهار نارنج
بهار نارنج
بچه ها یه مشورت
کی شرکت نفیس رو میشناسه؟
یجور فروش مجازیِ
و خودشون میگن شرکت هرمی نیست
حالا یکی به من پیشنهاد داده بیام توو این کار ، هم پولش خوبه هم خونه نشستی درامد داری
از اونجاییم که بشدت در برابر حرام و حلال سختگیرم ، تو نت سرچ کردم نوشته بود درامد اینجور شرکتا حلال نیس
کی ،طلبه و شیخ داره دور و برش داره میتونه سوال کنه برام؟
همش یچیزی بهم میگه نرو توو این کار درامدش درست نیس فردا گریبان گیرت میشه:هق
کمکم کنید لوفتن:اشک

Hana
Hana
من تا ساعت ۴ ۵ عصر ی ادم ب شدت منزوی و کسل و بی حال و ناامیدم مخصوصا ساعت های ۱۱ تا ۳
از عصر ب بعد کاملا برعکس میشم
شما هم اینجوری ایید؟ ک مثلا ی تایمی از روز رو همیشه کسل باشید؟

خیلی رو اعصابمه این مدلم{-172-}

یاس
یاس
حوصله م نی
اصن
اکی بای
:رفتن

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
امروز رفته بودم شهردارى واسه انجام كار ساختمانى

كارمنده پرسيد :
مالكي يا مملوك ؟
وكيلي يا موكل؟
موجرى يا مستاجر؟

منم گفتم الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب !!!

گفت یعنی چی آقا؟!


گفتم مگه جوشن کبیر نمیخونی؟


انداختم بیرون پروندمم پاره کرد
چش بود بنظر شما:وت
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

donya
donya 👩‍👧‍👦
اینم از شاممون:به
حسش نبود قشنگتر عکس بگیرم خسته م:خمیازه


فاطمه
فاطمه
بچه ها دلم میخواد نقاشی با آبرنگ یادم بگیرم تو این سبک کارها.
شما نمیدونین اسم این سبک چیه ؟؟
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


reyhane
reyhane
میگن دعا،دسته جمعیش قشنگه
پس:
الهی هیچ دلی تنگ نباشه
هیچ کسی مریض یامریضدارنباشه
الهی هیچ کسی محتاج نباشه
الهی شفای جسم وروح وفکر،عطاکن
الهی کسی شرمنده نباشه
الهی شرف وانسانیت روسرمبدأتمام خواسته هایمان قرارده
الهی ازتکبروغروروسوء ظن ونفرت وکینه دورمان کن
الهی کلاممان به دروغ،آلوده نباشد
والهی دوستان خوبم همیشه شادباشندوخوش
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


این دکلمه با صدای خودم هس ....

...
...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمی‌کردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت می‌کند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش می‌دانستیم قصه‌های زندگی تکراری‌اند، فقط جای شخصیت‌ها عوض می‌شوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.

•پریسا زابلی‌پور•

‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

مهدی
مهدی
بزرگ شدیم و
فهمیدیم که دوا، آب میوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه
با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛
بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم
تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر،
انحنای قامت اوست ....!:🥺🥺💗

فاطمه
فاطمه
یه کانال تلگرام زدم. یعنی آدرسشو همه جا بذارم, بازم میتونم توش بنویسم؟ :))

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو