یافتن پست: #باور

FOTROS
FOTROS
این تابستونی که توشیم علاقه‌م به فصل تابستون رو تا ۳۰ درصد کاهش داد




قرآن و دعا
قرآن و دعا
کتاب تجربه نزديك به مرگ

مطالب این کتاب شرح(حوادث و اتفاقات كسانی كه عالم بعد از مرگ را تجربه كردند)
قسمتی از متن کتاب.
تجربه عباس
این گزارش در مورد پیرمردی است که آنقدر حالش وخیم بوده که حتی خودش هم می دانست سحر روز بعد را نخواهد دید. حدسش درست بود. او آن شب مرد اما به طور عجیب و باورنکردنی دوباره زنده شد. عجیب تر اینکه پیرمرد بعد از بازگشت به زندگی، حالش خوب خوب شده و دیگر نشانی از بیماری و درد در او دیده نمی شود.
دانلود کتاب .با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
[لینک]

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفته بودم که........


يحب بعيون القلب لا عيون الرأس
باورم نکردید

aliaga
aliaga
هوا خیلی گرمه امروز کلا کلافه شدم


سرم بشدت درد میکنه

قرآن و دعا
قرآن و دعا
اللّـهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
کتاب روزنه هايی از عالم غيب

قسمتی از مطالب کتاب
تبرئه شدن زن بی گناه به عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام
مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی فرمودند: در رجب سال 1397 ه. ق که به نجف اشرف مشرّف شدم، مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای خویی فرمودند که امام جماعت مسجد مزار میرزای شیرازی که بسیار صالح و متقی بود، گفت: در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای زیارت رفته بودم، دیدم دو قبیله از قبایل عرب به حرم آمدند، قبیله اول به طرف ضریح مطهّر رفتند و قبیله دوم نیز به دنبال آنان.
در بین قبیله دوم زنی بود که تا چشمش به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام افتاد، صدا زد: «بَرِئْنِی»؛ یعنی ای امیرالمؤمنین! مرا از نسبتی که به من داده شده، تبرئه کن. ناگهاندیدم مردی از قبیله اول از زمین بالا برده شد و چنان به زمین کوبیده شد که تمام استخوان هایش درهم شکسته و مانند گوشت بدون استخوان به طرفی افتاد، او را از حرم بیرون بردند و در همان حال جان سپرد.
ادامه مطلب و دانلود کتاب در دیدگاه{-35-}

korosh
korosh
دوستان عزیزم، از این که مدت گذشته را در کنار شما سپری کردم، احساس بسیار خوبی دارم. خوبی‌های زیادی از شما دیدم و بدی‌هایم را به راحتی به فراموشی سپردید. باور دارم که یاد شما برای همیشه در قلب و روح من زنده خواهد بود. این یاد و خاطرات، جزء ارزشمندترین دارایی‌های من هستند و همیشه با یادآوری آن‌ها، لبخندی شیرین بر لب‌هایم می‌نشیند. روزهای خوب من با شما، شیطنت‌هایی که با هم داشتیم و دورهمی‌هایمان، روشنایی بخش روزهای دوری من خواهند بود. امیدوارم این احساسات دوجانبه بوده و شما هم مرا در یاد و خاطره خود نگه دارید.
هستن دوستانی که دوست ندارن اینجا باشم به احترام انها از این سایت کلا میرم که حداقل به نظر آنها احترام گذاشته باشم
من تا جایی که خودم میدونم در حق کسی بدی نکردم و منبعد هم نخواهم کرد . دوستای چندین ساله دارم اینجا که واقعا برام عزیز بودن و هستن روزی اومدیم و روزی هم همه خواهیم رفت. از همه دوستان اگه به نظر خودشون بدی کردم حلال کنن و ببخشن که بزرگواری در بخشندگی است.
همه شما رو بخدا می سپارم و در پناه حق
با همه وجود دوستتون دارم :قلب :فلب :گل :گل -مال تو-

wolf
wolf
دو نوع راز وجود داره،
اونایی كه از بقيه پنهانشون ميكنيم
و
اونایی كه از خودمون پنهان ميكنيم …

مآه
مآه
گاه یک لبخند همه ی حرفها را می زند
من باور دارم...
تـ ♥ ـو میخَـندی و تَمـامِ قَـند هـای ِ عالَـم
دَر دِلِ مَـن آب میشَـوَنـد
لَبخَـندِ شیـرینَـت پـایـانِ روزِگارِ تَلـخِ مَـن اَسـت …

aliaga
aliaga
اگر اقیانوسی داشته باشیم اما آرد نباشد
یا به بلندای کوه اورست باشد اما آب نداشته باشیم
هرگز بر سر سفره کسی نمیرود
شبیه آب و مانند آرد است
که هر کدام به تنهایی و بدون دیگری را
برای آدمی فراهم نمیسازد
یک دنیا باور و اعتقاد بدون عمل شایسته هیچ ندارد
بقره (آیه 25)

azar
azar
باور کن روح تو قدرت صعود به ماورا رو داره
باور کن که تو هم میتونی تمام باور های خودت رو
از ته ته دل باور کنی تا زندگی تو رو باور کنه

azar
azar
باور کن لایق بودن هستی
باور کن که حالا مهمترین لحظه هست

azar
azar
باور کن که از عشق آفریده شده ای
باور کن خدا هیچگاه از بندگان خودش ناامید نمیشه

azar
azar
باور کن که نیروی آدمی بیکران هست
باور کن هیچ کاری از اراده آدمی خارج نیست

یاس
یاس
جوری سفرای سوید از ترس ر...و دارن فرار می کنن
کی باور کنه دولتشون اعلان جنگ علیه خدا کرده بود
بابا یه تطاهرات ساده مردم فقیر و دو سه عدد فقیر و جنگ زده عراق
و رهبر تروریست خاورمیانه سید حسن نصرالله یه اشاره کوچولو بود :دی
چیشد قدرت نمایتون :دی

یاس
یاس
عصری رفتم نون بگیرم
عموما هفته یه بار یا دوهفته یه بار میرم ۵ تا سنگک میگیرم فریز می کنم
رفتم کارت گذاشتم تو صف اونم صف طولانی طویل .بعد رفتم بانک برگشتم نوبتم بود
ت
نگو گذاشتم صف دو عددی:پوکر
برداشتم گذاشتم صف ۵ تایی که اینبار اون طویل بود
بعد یک ساعت خورده
نوبت من که رسید
نون تموم شد
دوتا فقط داد
از اولشم روزیم دوتا بود فقط خودم اذیت کردم
در کائنات چیزی به اسم تصادف و شانس وجود نداره
همه چیز با هدف حتی گداشتن کارت و صف نان
تقدیر هم یه چیزی تو این مایه هاست هرچی هم مقاومت کنی فقط خودت اذیت میشی
همان میشه که باید بشه :رفتن

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو