ترنم بانو♥️
خسته بودم از حرفاشون هندزفری رو گذاشتم توی گوشم و پشت میز کنار پنجره نشستم چشمامو بستم و تصور کردم یه یقه اسکی قهوه ای پوشیدم و بخار لیوان چایی از لیوان بالا میره و منم لای کتاب رو باز میکنم و مشغول خوندنش میشم به این فکر میکنم که همه چی خوب پیش .....نمیره خوب پیش نمیره هیچوقت خوب پیش نمیرفت
حتی وقتی چشمامو میبندم موقع نفس کشیدن احساس میکنم دارم آتیش قورت میدمو موقع فکر کردن صداهاشون توی ذهنمه که برام تصمیم گرفتن و گفتن و گفتن و گفتن و هیچوقت کسی حال منو نپرسید...
این حال. که میگم حال نیستا منظورم اینه که یکی باید اون وسطا پیدا میشد که بهم بگه تا اینجا اومدی کم نیاوردی؟؟؟ بعد من خودمو بندازم تو بغلش و گریه کنم و نترسم که منو بغل نمیگیره از اینکه میخواد آخرش چی بشه نترسم .وسط لحظه هایی که با ذوق منتظرم از جیبش آبنبات چوبی در بیا ره برام نخوابونه تو گوشم بابت کارایی که هیچوقت نکردم.نگران نباشم وقتی باهاش شوخی میکنم جدی بگیره وقتی جدی میگم شوخی بگیره...
دلم میخواد بوی یاس بیاد و و همه چی شبیه بابونههای نارنجی باشه...دلم میخواد غافلگیر بشم و از خوشی گریم بگیره.... دیدگاه....
Shahan
تـو را مـن چشم در راهم
شباهنگام
کـه میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تـو را مـن چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم کـه بر جا درهها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت کـه بندد دست نیلوفر بـه پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
مـن از یادت نمی کاهم
تـو را مـن چشم در راهم…
mohamad
چه کسی گمان میکرد روزی نام تو را از دیگران بشنوم و تا این اندازه اندوهگین شوم که چرا نمیتوانم صدایت کنم!
حیران
من از خطاهای بزرگم این بود که
لحظههای دلخوشی رو سَرسَری میگذروندم
اما غم و اندوه رو با همه وجود زندگی میکردم..
شما این اشتباه رو نکنید
سارا
🌹🍃
تا خدا هست
به مخلوق دمے تڪیه مڪن
ڪه خدا ڪوه ثبات است
و بشر عین نیاز...
باور نمیڪنم خدا به ڪسے بگوید:
“نه”
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه ڪم صبر ڪن....
٣- پیشنهاد بهترے برایت دارم....
همیشه در فشار زندگے اندوهگین مشو
شاید خداست ڪه در
آغوشش میفشاردت
براے تمام رنجهایے ڪه میبرے صبر ڪن
صبر اوج احترام به حڪمت خداست
mohamad
کاش میدانستی که بیش از هرکس میتوانی خوشحال یا اندوهگینم کنی و کاش میدانستم چرا اندوهگین کردنم را برگزیدی..
چشاتو ببند یکم به چیزای خوب فک کن
چشمامو که میبندم روزایی که گذروندم میاد جلو چشمم...نمیخوام ببندمشون
چی شده آقا ؟
چی بگم اخه
ولش کن
بیادعا کن دعام اجابت بشه