aliaga
به افتخار دیوانهها
به افتخار آدمهای عجیب و متفاوت،
سرکشها و دردسرسازان
قطعههای ناجور پازل
کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند
و به قواعد علاقهای ندارند.
به وضع موجود نیز قانع نیستند
میتوانید صحبتهایشان را نقل قول کنید یا با آنها مخالف باشید.
میتوانید آنها را تحسین یا سرزنش کنید
اما تنها کاری که نمیتوانید در مورد آنها مرتکب شوید، نادیده گرفتنشان است.
چون آنها دنیا را تغییر میدهند
و نسل بشر را رو به جلو پیش میبرند
ممکن است بعضی آنها را دیوانه ببینند
ولی به چشم ما نابغهاند.
چون دنیا را همانهایی تغییر میدهند که آنقدر دیوانهاند که فکر کنند از پس این کار بر میآید
aliaga
خواندنی
با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛
یک زن و شوهر با 4 تا بچشون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه،
قیمت بلیط ها رو بهشون اعلام کرد،
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد
و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود
که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند...!
ناگهان پدرم دست در جیبش کرد
و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد
و روی زمین انداخت،سپس خم شد
و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد
زد و گفت: ببخشید آقا،
این پول از جیب شما افتاده!
مرد که متوجه موضوع شده بود،
بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت:
متشکرم آقا...!
مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش
بچه هايش شرمنده نشود،
کمک پدر را پذیرفت،بعد از اينکه بچه ها
بهمراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن،
ما آهسته از صف خارج شدیم
و بدون دیدن سیرک به طرف خانه برگشتیم
و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم!
"آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم،
بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
انسانیت نهایت دین داریست....!
از خاطرات چارلی چاپلین
رامین
کشتی در حال غرق شدن بود،
کاپیتان سراسیمه پرسید:
کسی دعا کردن
یک روحانی با افتخار گفت:
من کارم دعا کردنه
کاپیتان گفت:
پس شما برای خودت دعا کن،
ما به بقیه جلیقه نجات میدیم،
چون یه جلیقه کم داریم
رامین
مردم هر کدام آرزویی دارند؛
یکی مال میخواهد،
یکی جمال و دیگری افتخار
ولی به نظر من دوست خوب از تمام اینها بهتر است
میرم امامزاده دخیل ببندم تا شفاتونو نگیرم برنمیگردم
من امام زاده پدرام کی میخواست دخیل بگیره؟؟