اووووه
اخرش من ایجیم و داداش کوچیکم تونستیم از اون خونه بیمارستان فرار کنیم
حیف مجبور شدم دوتا گربه ناز با بستن کمربند انفجاری فدا کنم
اسراییلی ها پیدامون کرده بودن
گربه ها فرستادم بینشون منفحر شدن
رسیدیم خط
همه جا بیابون بود
تمام ماشین ها فرستاده بودن جنگ
سوار یه گاری که رو دوش خر طفلی بسته بودن
حرکت کردیم سمت گرگان
و تو یه خونه قدیمی نمور سکنی گزیدیم
مرگ بر اسراییل
الان برای منم خوب نیستش ، اخرین پیامی که از یه چنل اومده اما، واسه ساعت ۱۱:۴۴ بوده . کاش زود خوب بشه ، نیازش دارم:/
همه قطع شه. این فضای مجازی خیلی از خانواده ها را از هم جدا کرده
ایتا کی درست کار کرده که این دفعه دومش باشه
الان نسخه دستکتاپ مشکلی نداره برای من