یافتن پست: #ابتهاج

༊
داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم آهسته می گرید کسی ...



fatme
fatme
من آن ابرم که می خواهد ببارد
دلِ تنگم هوای گریه دارد


★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
با آن همه نيـاز كه من داشتم به تو ،
پرهيز عاشقانه من ناگزير بود
من بارها به سوى تو بازآمدم ولى هر بار دیر بود...
اينك من و توايم؛
دو تنـهاى بى نصيب
هر يك جدا گرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته در كشاكش طوفان روزگار
گم كرده همچو آدم و حوا بهـشت خويش!!



★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
چه مبارک است این غم؛
که تو در دلم نهادی!
به غمت که هرگز این غم؛
ندهم به هیچ شادی!
ز تو دارم این غمِ خوش،
به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم؛
که از آن به ام ندادی؟

Saye
Saye
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من پیوسته میگرید..
در من کسی آهسته میگرید...

[ لینک]




mohamad
mohamad
‏چراغِ روشنِ شب‌های روزگار، تویی...💛

‎#هوشنگ_ابتهاج

fatme
fatme
{-79-}

سید ایلیا
سید ایلیا
پس از انقلاب زندانی بودم؛
ترانه "ایران ای سرای امید" در زندان پخش شد
زدم زیر گریه
یکی پرسید چرا گریه می‌کنی؟
گفتم : شاعر این ترانه منم

هوشنگ ابتهاج

در گشودند به باغِ گُلِ سرخ
و منِ دلشده را
به سراپرده ی رنگینِ تماشا
بردند ...

✍️هوشنگ_ابتهاج

Marina
Marina
چه‌ کنم با غم خویش؟
که گهی بغض دلم می ترکد،
دل تنگم زِ عطش می سوزد،
شانه ای می خواهم که
گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست...!!
هوشنگ ابتهاج

༊
شب فرو می‌افتاد
به درون آمدم و
پنجره‌ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه
تنها، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود..



wolf
wolf
‌‌‌‌
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کرده‌ست ...؟

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است ...؟

چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان ...؟

چرا پروانگان را پر شکسته‌ست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشسته‌ست ...؟

چه آفت راه این هامون گرفته‌ست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفته‌ست ...؟



صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو