یافتن پست: #آغوش

پریا
پریا
گاهی زندگی سخت میشود..
آنقدر سخت که حس میکنی استخوان هایت تحت فشار اند..!
آن لحظه ها..
به دستانی احتیاج داری،
که آرام تنت را لمس کند و بگوید:
غصه نخور..
هر اتفاقی که بیفتد،
من آغوشت را ترک نخواهم کرد...!

aliaga
aliaga
اگر توانِ ماندنت نیست
کسی را در آغوش نگیر
که سکوت می‌کند
تا صدای نفس‌هایت را بشنود ...

کسی را در آغوش نگیر
که زود در تو محو می‌شود
که زود عادت می‌کند ...

کسی را در آغوش نگیر
که از عشق رنجیده
و پناه میخواهد ...

هرگز شبی بارانی
پرنده را پناه نده
که در تو حبس می‌شود
که آسمان را فراموش می‌کند ...❗️

aliaga
aliaga
گاهی هم به ‌خودت سر بزن!
حال ‌چشم ‌هایت را بپرس و دستی به سر و روی احساسات بکش
رو به روی ‌آینه بایست و تمام تنهایی ‌ات را محکم در آغوش بگیر ...
و با صدای بلند به خودت بگو: تو تنها داراییِ من هستی
بگو: با همه ى کاستی ‌هایِ جسمی و روحی، تو را بی ‌بهانه ‌و عاشقانه دوست دارم...
برای خودت وقت بگذار، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر نگذار احساسِ تنهایی کنی
نگذار كه ابرهای سیاه، چشم هایت
را از پا دربیاورد مطمئن باش هرگز دلسوز تر از تو، نسبت به تو پیدا نخواهد شد ...!

aliaga
aliaga
کاش می‌شد برای تو کاری کنم.
برای اینکه لبخند بزنی، برای اینکه خوب شوی، برای اینکه حال جهان تو خوب باشد.
کاش می‌شد باری از روی شانه‌های تو بردارم. که دلم می‌گیرد از غم این روزهای تو، که رنج می‌کشم از رنج‌های عمیقی که می‌کشی.
کاش آغوش من شفابخش بود، که بغلت می‌گرفتم و خوب می‌شدی، که می‌بوسیدمت و دردهای تو تمام می‌شد.
دلم گرفته از دست‌‌ها، از دهان، از شانه‌ها، از آغوشم،
لعنت به من
که دارمشان و
هنوز تو غمگینی ...



aliaga
aliaga
از من، تنها یک قلب باقی مانده!
تمام حواس ۵ گانه ام از کار افتاده شدند...اعضای بدنم را یک به یک خاموش کردم
چشم هایم دیگر نمیبینند
لب هایم دیگر نمیخندن
دست هایم دیگر برای در آغوش کشیدن تو، با سرگردانی هر گوشه ای را نمیگردند
حتی دیگر پاهایم در پی خیابان های خالی از تو نیستند
تنها قلبم مانده... کاش برگردی و قلبم را از سینه بیرون بکشی و به دور ترین نقطه تاریخ پرتاب کنی
به تاریخی که هنوز تو را نشناخته بودم...



aliaga
aliaga
در جنگ جهانی دوم سربازی نامه‌ای با این متن برای فرمانده‌اش نوشت: جناب فرمانده اسلحه‌ام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمی‌خواهم بجنگم، این تصمیم به‌خاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست...
راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیب‌هایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود:
”پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام... پدر جان، بخدا اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش می‌گیرم و اجازه نمی‌دهم دوباره به جنگ برگردی...” من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بی‌بهره می‌کند...

amirali-62
amirali-62
دوست دارم تو را در آغوش کشم
یا که بوسه بر لب و دست به گیسو کشم
راضی به رضای دوست همی خواهم بود
حتی تمام این طرح من خود بر بوم کشم
امیرعلی

یاس
یاس
@i3ahar_sanjab
سلام و صد سلام به باهاردر بهار آقا صندلی بیارید اینور
اول ببخش قرار بود زودتر باشه و بعدشم برا کباب شدن تو هر لحظه خوشمزه ای{-64-}

aliaga
aliaga
گاهی دلت از سن و سالت میگیرد، و میخواهی کودک باشی. کودکی که به هر بهانه‌ای به آغوش غمخواری پناه می‌برد. بزرگ که باشی، باید بغض‌های زیادی را بی‌صدا آرام کنی...

سید ایلیا
سید ایلیا
میشنوی‌ صدای قلبم‌ را
این‌قلب
باوجود آغوش توست‌ که می‌زند
می‌شنوی صدایش را . .
قلب من
با نت‌ نفسهای‌ توست‌ که
موسیقی‌ عشق‌ را سر میدهد

aliaga
aliaga


aliaga
aliaga
ممکنه اون لحظه که حالت خوب نیست، نتونی به دیوونه بازیاش بخندی تا حواست پرت بشه، یا حرفاش خیلی آرومت نکنه و اشکات بند نیاد. ممکنه در آغوشت بگیره ولی بازم نتونی ببینی چقدر داره تلاش میکنه که حس نکنی خسته‌ای، و دلت گرفته. اما بعد که میگذره، توی خلوت خودت میشینی و به این فکر میکنی که یه نفر اون لحظه تمام سعی خودشو کرد، تا به هر روشی که بلده حال تو رو بهتر کنه. ‌این یادآوری یه لبخند قشنگ میاره روی لبات. این یعنی اون یه نفر کار خودشو درست انجام داده، دوستت داره، و تو باید توی زندگیت نگهش داری.

aliaga
aliaga
هیچ‌وقت جواب قطعی را پیدا نخواهیم کرد.
هیچ‌وقت خیال‌مان کاملا راحت نخواهد شد.
به قول گوردون آلپورت «یقینی نصفه و نیمه و شهامتی تمام و کمال» برای زندگی کافی است.
خود را نباید معطل اطمینان کرد.
باید شک را در آغوش گرفت و شجاعانه زندگی کرد.

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو