«وَقود» به معناى مادّهى سوختنى است. وسیلهى آتشزایى دوزخ دو چیز است: سنگها و انسانها؛ «وقودها الناس و الحجارة» خصلتها و افكار و اعمال، هویّت انسان را دگرگون مىكند و انسان به سوخت آتش تبدیل و خود عامل سوختن خود مىشود.
غیر او هیچ كس، نه در دنیا و نه در آخرت، نیازهاى واقعى انسان را تأمین نمىكند و انسان در هر حال به او نیازمند است.
آیه۱۳ مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر یكدیگر قرار گرفتند. در این نبرد تعداد مسلمانان سیصد وسیزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجرین و دویست وسى وشش نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجرین حضرت على علیه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب، شش زره و هشت شمشیر داشتند، ولى لشكر كفر بیش از هزار رزمنده و صد اسبسوار داشت. مسلمانان در آن جنگ با دادن بیست ودو شهید - 14 نفر از مهاجرین و8 نفر از انصار - بر دشمن كافر با 70 كشته و70 اسیر پیروز شدند.
جنگ بدر با پیش بینى قبلى انجام نشد. هدف، مصادره اموال كفّار به تلافى مصادرهى اموال مسلمین مهاجر از مكّه بود كه به جنگ و برخورد نظامى انجامید. «فى فئتین التقتا»
سؤال: در این آیه مىخوانیم كه كفّار، مسلمانان را دو برابر دیدند؛ «یرونهم مثلیهم» در حالى كه در آیه 44 سوره انفال مىخوانیم: مسلمانان در چشم كفّار كم جلوه كردند؛ «یقلّلكم فى اعینهم» چگونه چنین چیزى ممكن است؟
پاسخ: در آغاز جنگ، مسلمین را كم دیدند تا جرأت هجوم پیدا كنند و از كفّار مكّه كمك نخواهند، ولى در هنگام جنگ، آنان را زیادى دیدند و خود را باختند. بنابراین كم دیدن و زیاد دیدن در دو مرحله و دو زمان بود، لذا تناقضى نیست.
در این شب سرد ابری بی باران در این روزگار فریبکار بی غیرت در این آشفته بازار بی عدالت در این دنیای نفرت آباد بی رحم ، به پیشگاهت آمدهام تا یاری ام کنی …
ای خدای مهربان، نمیدانم،نمیفهمم ، درک نمیکنم چرا و به کدامین گناه مردم یکدیگر را میکشند …
همجا جنگ و دشمنی فرمان میدهد و صلح و دوستی ، همچون گیاهی در حال انقراض ، کمیاب است…
ای خدای مهربان، قلبم همچون گوشتی در آتش از درد میسوزد
وقتی کودکانی را می بینم که در جنگ کشته شده اند
وقتی شهری را می بینم که در زیر رگبار خمپاره ویران شده است
وقتی پدرانی را میبینم که آوارگی را به دوش میکشند
وقتی مادرانی را می بینم که جنازه فرزندانشان را در آغوش گرفته اند
ای خدای مهربان
لطفن به مردم جهان،راه صلح را بیاموز تا جنگ ها متوقف شود
لطفن به ما عشق ورزیدن را یاد بده،تا محبت را احساس کنیم
لطفن در این روزگار بی رحم ، راهنمایمان باش تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم
ای خدای مهربان تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سوزاندن چوب دارچین بسیار ساده است تنها باید آن را روش آتش قرار بدهید تا در برابر حرارت قرار گرفته و شروع به دود کردن کند، این دود به دست آمده میکروب ها و باکتری های موجود در فضا را از بین می برند و هوای شما را عاری از میکروب می کنند به خصوص برای افرادی که ناراحتی تنفسی دارند
حرفهای ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
دلم قلمرو جغرافیای ویرانی است
هوای ناحیه ما همیشه بارانی است
دلم میان دو دریای سرخ مانده سیاه
همیشه برزخ دل تنگه ی پریشانی است
مهار عقده ی آتشفشان خاموشم
گدازه های دلم دردهای پنهانی است
صفات بغض مرا فرصت بروز دهید
درون سینه ی من انفجار زندانی است
تو فیض یک اقیانوس آب آرامی
سخاوتی، که دلم خواهشی بیابانی است!
در میان اشک ها پرسیدمش:
خوش ترین لبخند چیست ؟
شعله ای در چشم تاریکش شکفت
جوش خون در گونهاش آتش فشاند
گفت:
لبخندی که عشقِ سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
دلهره و حبس نفس در خاورمیانه و ساخت اون کلیپای چند ثانیه ای که میرفت تو اتاق و انگشتشو رو جایی از نقشه محکم میذاره فکر می کردم جنگ بزرگتری میشه ولی انگار صلاحدید عالم و مردان سیاست طور دیگس