_گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی ،
باهاش میرفتی گذشته یا آینده ؟
+ دستامو دور لیوانِ چای
سفت حلقه کرده بودم، نگاش کردم ،
گفتم : هیچکدوم !
_ گفت : دِ بگو دیگه ؟ یکیشونه انتخاب کن !
+ گفتم : اگه ماشین زمان داشتم ،
نه میرفتم گذشته نه میرفتم آینده !
_ گفت : پس چیکار میکردی دیوونه ؟
+ گفتم : زمان رو همینجا متوقف میکردم وُ
تا ابد به بهونهی سرد شدنِ این
فنجون چای همینجا پیش تو میموندم !
سلام شب به آرومی