یافتن پست: غم

fatme
fatme
گاهی یه ادمایی میان تو زندگیمون
ک نمیدونیم
دوسشون داشته باشیم
یا ازشون متنفر باشیم
به یادشون لبخند بزنیم
یا تلخ و غمگین بشیم
وقتی بین دو حس متفاوت قرار بگیریم
و نتونیم انتخاب کنیم کدومشو بپذیریم
بی حس میشیم
ب اومدن هر ادم دیگه ای بی حس میشیم
                                   Mn

مهاجر
مهاجر
نه از خندیدنم خندان نه از رنجیدنم غمگین
مرا نادیده می‌گیرد ، چه دردی بیشتر از این؟

« خدا عمرت دهد »
آهسته این را گفت و ترکم کرد
نفهمیدم که با حرفش دعایم کرد یا نفرین..

و شب بخیر

یاس
یاس
از پسرای فامیل
معتاد شدیدی بود
اقا رفت کمپ
ترک داد
قیافه ش اومد رو فرم
الان شنیدم یکی دوماه بعد خودکشی کرده :(
کاش همون معتاد بود
و خلا های عاطفی رو با مواد یادش میرفت :گگگ

aliaga
aliaga
آن کهنه درختم
که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام
جای تو خالی است

فردا که می‌آیی به سراغم
نفسی نیست



?
?

آنچه شنیدم راست باشد چه کنم♬♫
آنکه رفته واقعا میخواست باشد چه کنم
وای اگر بازنگردد فرصت دیدارش♬♫
هی نگویید به من او تنهاست باشد چه کنم
وای اگر عشق مرا وارونه تعبیر کند♬♫
در جوانی غم او سخت مرا پیر کند
مرز ویرانی‌ و دیوانگی‌ام نزدیک است♬♫
وای اگر دیر کند دیر کند دیر کند 😢

aliaga
aliaga
@Samanh

می دانم هیچ جمله‌ای دردت را سبک نمی‌کند؛ میدانم داغداری؛ میدانم هیچ چیزی نمی‌تواند غم از دست دادن پدر عزیز و مهربانت را جبران کند. از خدا می‌خواهم به تو و خانواده‌ات صبر بده تا بتونی این مصیبت را تحمل نمایی. فقط بدان همهٔ از این شنیدن این خبر ناراحت و متاثرند و همهٔ در کنارتند.

مهاجر
مهاجر
🌙
عیدِ فطر است، بگو فطریه‌مان گردن کیست؟
هردو عمریست که مهمانِ دلِ هم شده ایم

Aseman
Aseman

🖤🖤🖤

aliaga
aliaga
:هعی...

کامنت دوم...

aliaga
aliaga
امام سجّاد عليه السلام:

عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَلايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لَمِعَرَّتَهِ
در شگفتم از كسى كه از غذا مى پرهيزد تـا گـرفـتـار زيـان آن نشـود؛ ولى از گـناه پـرهـيز نمى كـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد

كشف الغمه ج 2 ص107

Abolfazl
Abolfazl
دیده نمیشه اشک نهنگ تو دریا
یا ستاره و کهکشانو شفق رو ابرا
هرشب میبرنت با غضب تو قتلگاهو
بعد مردنت جسدتو میزارن تو یخچال
تناسخ یعنی روحتو میچپونن تو جسم دیگه و ی عمر برا روحت میشه درا قفل
سانسووووور
کشتی نوحو تلاطم دریا
گوزنو گورخرو تهاجم ابرا
عصای موسی و کاوه و ضحاک
داستان محمدو عایشه ی غمناک
زلیخای پیرو یوسف کنعان
بریدن انگشتا به جای میوه
این زمزمه ها جبرئیله یا صدای دیوه؟

yahya
yahya
من نگرانی های زیادی در زندگی داشتم که هیچ وقت اتفاق نیوفتادند.
«مارک تواین»

ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
تا سر سوره الرحمن خوندم و ۳.۵ جز دیگ دارم که بخونم و فردا روز اخره.😭😂 کمکم کنید

pedram
pedram


تو آسانسور یه اعلامیه ترحیم چسبونده بودن، @elham گفت: اووو طرف چه حوصله ای داشته هر طبقه اومده اینو چسبونده =)))))

aliaga
aliaga
خجالت بکشید این همه زیرآبی اونم تو ماه رمضان؟؟؟؟



واقعا ک...

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو