یافتن پست: شاعر

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
منم سرما خوردم ، گناه دارم ، و بیکارم
به منم پیام خصوصی بدین

♡✓
♡✓
{-187-}

خانوم میم
خانوم میم
یعنی یه جوری سر درد گرفتم دلم می خواد داد و فریاد کنم

مهاجر
مهاجر
اشعار زیبای منو دارید ایگنور میکنید دیگه نمیذارم بی ادبا:هعی

♡✓
♡✓
هدف از زندگی فقط شاد بودن نیست، بلکه مفید بودن، شرافتمند بودن، دلسوز و غمخوار بودن است. تفاوت دارد كه فقط زندگی کرده ای
یا خیلی خوب زندگی کرده ای.




Aseman
Aseman

فقط قسمت اوجش❤️
(تو همونی که تو خنده هام شریکی
توی درد و غصه هام واسم طبیبی
تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود
تو یه قطره از خدایی)
🥰🥰🥰🥰

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
زن های سیگاری
شاعر شعرهای بلندند
با هر پُک
درد را
به تقویم ریه هایشان می کشند...



استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
بعضی موقعا یه جور بی توجهی هایی میبینم که میخوام بگم اگه تو اینی، از الان به بعد ببین من چی ام ، بله بله. بنشین و ببین حالا. 🤧

رها
رها



فارغ از تفسیر فال که خب زیاد هم مرتبط نیس ...خود شعر چقد زیباعه:اکلیلی



مهاجر
مهاجر
مثل زبان مادری‌ام دوست دارمت
من با غرور آذری‌ام دوست دارمت

در خوابهای کودکی‌ام دیده‌ام تو را
صد بار گفته‌ام پری‌ام! دوست دارمت

در کهکشان روسری‌ات، گوشواره را
من خوشه‌خوشه مشتری‌ام، دوست دارمت

زیباترین سروده‌ی من، چشم‌های توست
ای شاهکار شاعری‌ام! دوست دارمت

سنن سورا کی یوخدو منیم آیری سوگیلیم*
مثل زبان مادری‌ام دوست دارمت

...
...
‌های_گیلاس

اواخر موشک‌باران متوجه شدیم که گل‌های سرخ برگ داده‌اند، برگ‌های سبز روشن و کوچک. غنچه‌هاشان هم باز شده بودند. بی‌آنکه کسی باشد که نگاهشان کرده باشد.
بر ساقه‌های لخت انار هم برگ‌های سرخ و ریز جوشیده بود، انگار آدم‌ها باشند یا نباشند مهم نیست...
اما حالا فکر می‌کنم که شاید حق با بود، با همان ساقه‌های لخت.
بر این پهنۀ خاک چیزی هست که به‌رغم ما ادامه می‌دهد، نفس بودن به راستی موکول به بودن ما نیست،
و این خوب است، خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادیِ ما نبسته‌اند، خوب است که غمِ ما، با استناد به قول شاعر «اگر غم را چو آتش دود بودی» دودی ندارد، تا جهان جاودانه تاریک بماند.



کاش میشد امکان به اشتراک گذاشتن بوی شکوفه‌‌ها رو با کسانی که دوسشون داریم رو اضافه کرد!

محمّد
محمّد
چقدر توله سگ زیاد شده :|

حضرت@دوست
حضرت@دوست
{-50-}سکوت نشونه آرامی نیست. نشونه فریاد هس



حضرت@دوست
حضرت@دوست
تو تمام احساسات من را روی کاغذ تصور می کنید؟

لا تَحسَبي أني أُحبُّكِ مثلما

تتصوَّرينَ مَشاعري فوقَ الورقْ

أنا شاعرٌ في كلِّ شيءٍ إنما

عندَ الكتابةِ عن هوانا ..

أحتَرِقْ

لا تَحسَبي أن الكتابةَ عن هوانا عَبَّرَتْ

هي ليسَ إلا بعضَ دُخَّانٍ قَلقْ

إن المشاعرَ لا تُقاسُ بنظرةٍ أو لمسةٍ

أو ما بهِ يومًا لسانٌ قد نَطَقْ

فرقٌ كبيرٌ بينَ ما نُخفي ونُعلِنُ

في العواطفِ ، والعواصفِ ، والأرَقْ

حتى السكوتُ حبيبتي

لغَةٌ تُعبِّرُ في الهوى

فإذا سَكتْنا ..

فاعلمي أنَّا على وَشْكِ الغرقْ

أنا كلُّ ما سطَّرتُهُ مِن فِتنَةٍ

هو ليسَ إلا ذَرَّةً

مِن وَحيِ كَونٍ في جَوانحِنا خُلِقْ


Saleh
Saleh
شاعری که سکوت کرده است،
نویسنده ای که قلم خود شکسته است،
مبارزی که دستکش هایش را آویخته است،
و مهندسی که دیگر میل خانه ساختنش نیست؛
همگی قدرتمند چون نهنگان آب های آزادند که
راه ساحل در پیش گرفته ئند...

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو