ماریا
ننگ و نفرین بر خونه تکونی!!!!!!!
Niaz
اینکه همیشه دیدن خوابات بیقرارم میکنه
یه چیز جدیدی نیس
دیشب دوباره در رویا با تو بودم ...
از سفری برگشته بودی و زیباتر از همیشه ...
و اما آخرین حرفها که فهمیدم تموم سالها نقش ی ادم موفق در زندگی بازی کردی آتیشم زده
توی خواب گریه کردم .
زیاد
درست مثل ابر بهار
خواهش میکنم ولی تو این دور و زمونه ک همه چی رو این ارزا میگذره یاد بگیری خیلی ب کارت میاد🌺
❤️🌺🌺🌺
اره چون خیلی هم بهم میگن ک باد بگیرم و اینا بعضی اوقات میوفته تو سرم ، ایشالله تابستون 😅
انشالله از شنبه😅