rahim
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و… با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
مهاجر
امروز بابام یهویی یه ادکلن بهم داد گفت بیا سردار برات یه ادکلن هدیه گرفتم دیدم عجب بوی خفنی ام داره گفتم چند خریدی گفت یک و پونصد
بعد نگاه کردم روش نوشته صنع فی امارات
بابا دمت گرم فکر نمیکردم تااین حد مهم باشم براشون 😂
aliaga
۴۰ میلیون پول لازمم
پنج شمبه هفته دیگه پس میدم
donya 👩👧👦
نیاز متولدین هر ماه :💳
فروردین : پول💰
اردیبهشت : پول💷
خرداد : پول💵
تیر : پول💴
مرداد : پول💸
شهریور : پول💶
مهر : پول💳
آبان : پول💰
آذر : پول💷
دی : پول💵
بهمن : پول💴
اسفند : پول💶
Tasnim
امروز رفتم راهپیمایی
به چشم دیدم غرفه وزارت بهداشت و غرفه شهرداری تهران، جایزه بچه ها رو که بنا بود بدن قایم کردن، آخر سر دزدیدند و جمع کردن بردن
aliaga
وسعت شخصیت هر فرد توسط بزرگی مشکلی که میتواند او را از حالت منطقی بیرون آورد تعریف میشود.»
یه جا که همیشه جلوی چشمتون باشه یادداشتش کنید.