یافتن پست: #گویم

aliaga
aliaga
الان دقیقا اونجایم که فروغ فرخزاد میگه:

«حال من بد نیست و یعنی هیچ جای بدنم درد نمی‌کند ولی اگر بخواهی حالم را عمیق‌تر جویا شوی باید به تو بگویم که به‌هیچ‌وجه از زندگی خوشم نمی‌آید … »

همه جام درد میکنه

جانم❤
جانم❤
من آشناییم که غریبه من را نمیشناسد. من غریبه ایم که آشنا من را نمیشناسد. من آنم که هرکس یادگاری از درد بر دلم گذاردو رفت. من آنم که هرچه زجرم دادند کینه شان را به دل نگرفتم، من آنم که از دل مینویسم اما انگار کسی دل ندارد که حرفم را بداند مگر نگفتند آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند؟. من گمشده ای در غربت یادها هستم. شاعر نیستم اما شعر میگویم، خواننده نیستم اما میخوانم، مومن نیستم اما خدا را عبادت میکنم، نویسنده نیستم اما مینویسم، من آنم که به هرکه محبت کردم از پشت به من خنجر زد، من آنم که سینه اش غمها برای گفتن دارد، من آنم که در این دنیا بی ادعاست، من آنم که به سادگی فراموش میشوم زودتر از یک پلک زدن، آنچنان که فراموشم کردند، دنیای من با این همه گفتار سپید تر از برف است چون اگر کسی را نداشته باشم خدا را دارم و اوست یاره واقعیه من. من آنم که کسی حتی نزدیکانم مرا با این نام نمیشناسند.من آنم که ناشناس بودن را دوست دارد. باز میخواهی بدانی کی هستم؟!

رها
رها
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد آن چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست به فُسوسی که کُنَد خصم، رها نتوان کرد عارضش را به مَثَل ماهِ فلک نتوان گفت نسبتِ دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد سروبالایِ من آنگه که درآید به سَماع چه محل جامهٔ جان را؟ که قبا نتوان کرد نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکلِ عشق نه در حوصلهٔ دانشِ ماست حلِّ این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد غیرتم کُشت که محبوبِ جهانی، لیکن روز و شب عربده با خلقِ خدا نتوان کرد من چه گویم؟ که تو را نازکیِ طبعِ لطیف تا به حَدّیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابرویِ تو محرابِ دل حافظ نیست طاعتِ غیر تو در مذهبِ ما نتوان کرد ❤️حافظ❤️ پ. ن:با صدای همایون شجریان گوش بدید، لذتش چندین برابر خواهد شد 👌



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یه بارم داشتم با وی آی پی میرفتم تهران راننده کولرو گذاشته بود آخرین درجه!

انقد هوای اتوبوس سرد شد صندلی بغلیم از خواب بیدار شد گفت:

داداش این کولر و کم کن پنگوئن که بار نزدی :خخخ

جانم❤
جانم❤
فرانچسکای عزیزم..
‏از حالم پرسیده بودی. همین اندازه بگویم که یک خانه دو بار فرو نمی‌ریزد. چیزی از ویرانه‌های باشکوه شنیده‌ای؟

جانم❤
جانم❤
نتوانستم ؛
که بگویم دلم اینجا مانده ست...
من پی گمشده ام آمده ام.

- هوشنگ ابتهاج

سارا
سارا
اشیاء خنده دار ماه تولدتون:😂😂😂

فروردین :کولمن. سرد وبی احساس😞

اردیبهشت: کفگیر. ساده و روراست و مهربان😅

خرداد: آبکش. جذاب و ملوس😁

تیر: شیلنگ. حساس و خودخواه😊😅

مرداد: هاونگ(هونگ). سنگین و با وقار😊

شهریور: آفتابه. ساده و بی آلایش😊

مهر: ﺩﺑﻪ ي ﺷﻮﺭ. ﺑﺎﻧﻤﻚ و رازدار😅

آبان: گوشتکوب. افسرده و کوبنده

آذر: جا ﻗﺎﺷﻘﻲ. ﺧﺴﺘﻪ و دلربا😁

دی: قوری. مغرور و زودجوش

بهمن: فرغون. کاری ومهربان😊

اسفند: لگن حمام. ساده و صمیمی😁😁

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره…😂


در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره





ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه😐

شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجست🙁

بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس😳

بد زمونه ای شده:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
فقط یه مرد ایرانیه که
بعد از چپ کردن ماشینش
و قطع چند تا درختو
تیر چراغ برقو
کندن چندین متر گارد ریل؛


با اعتماد به نفس از ماشین پیاده میشه و میگه :
جمع نکرده بودم، مرده بودیما!!!!! :خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
آغاز کسی باش که پایان تو باشد
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
رفیق خانه و گرمابه و گلستان باش

رها
رها
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن...

ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...

پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم...

از بس لطیف است آن بدن... ترسم که آزارش کند...

ای آفتاب آهسته نه... پا در حریم یار من ...

ترسم صدای پای تو ...خواب است و بیدارش کند...

پروانه امشب پر نزن... اندر حریم یار من...

ترسم صدای شه پرت قدری دل آزارش کند...

{-57-}{-57-}{-57-}

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
مدرسه غلط کرده...
چیست؟!!!!!



پاسخ منطقی والدین به دانش آموزان در مواجه با تقاضای پول برای مدرسه


دهه شصتی ها میدونن چی میگم....:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یارو تازه فوقِ دیپلمش رو تو رشته پرورش تخم پرندگان اهلی از دانشکده غیرانتفاعی و غیر حضوری علمی کاربردی ، تو قریه ی مسلم آباد از توابع یاقوت شهر سفلی مَمَسنی به زور سه ترم مشروطی و دو جلسه تشکیل شورا
و نامه از امام جماعت مسجدشون گرفته (نفسم گرفت)




اونوقت برگشته میگه: از این مملکت باید رفت ، سقف اینجا واسه من کوتاس...:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
طرف از دار دنیا یه شلوار داره که اونم خشتکش پاره است
بعد پشت تلفن جوری به دختره میگه که دنیارو به پات میریزم


کسی که ندونه خیال میکنه طرف امپراطور چوسانِ قدیمه:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
معلمه به شاگرد:
اصغر 10تا سیب داریم 9 تا شو من می خورم چند تا برا تو می مونه ؟




شاگرد: همون یکی هم بخور بد بخت سیب نخورده !:خخخ

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو