.
تو می دانی
آب هایی که در رودخانه جا نمی شوند
سر از کجا در می آورند؟
گاهی دهان آدم آنقدر کوچک می شود
که حرف هایش
پناه می برند به چشم ها
می دانی
ساعتی که عقربه هایش را کنده اند
چه حرفی می تواند برای گفتن داشته باشد؟
چه حرفی می توانی برای گفتن داشته باشی
وقتی بال های خیالت را
رفتنِ کسی که به نرفتنش فکر کرده ای،
چیده است؟
می دانی
بوته ی بنفشه می تواند
زیبایی را به جنگلی که بارها سوخته برگردانَد یا نه؟
با قلبی که بارها شکسته
چند بارِ دیگر بشنوی "دوستت دارم"
پوزخند نخواهی زد؟
پوزخند می زنم
و با خطی که روی خیال های نارسیده می کشم
حرف هایم را
روانه می کنم سمت چشم هام...
#رویا_فخاریان
رعایت کن بز
ببین چی میگی ک پد میگع رعایت کن
من ب شامی میگم رعایت کنه وگرنه شاهین عر غلطی دوس داره میتپنه بخوره شامی رو برای قندش گفتم رعایت کنه
اها فک کردم ب لیسندگیه شعرام اعتراز کردی