یافتن پست: #پروف
·
.jpg ":گمشو"){kind=icon}
.gif ":وت"){kind=icon}
(◍•ᴗ•◍)
با اجازه مادر سادات
رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن
در می‌آوریم
و می‌گوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند
عزاداری هاتون قبول حق🙏
🌙حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض نموده و آرزوی سلامتی و شادکامی و عمر باعزت برای شما را داریم🌸*
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با اجازه مادر سادات
رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن
در می‌آوریم
و می‌گوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند
عزاداری هاتون قبول حق🙏
🌙حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض نموده و آرزوی سلامتی و شادکامی و عمر باعزت برای شما را داریم🌸*
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها …
که عشق راحت نمود اول،
ولی افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرایشگر و فیلم و لباس و تاج و کفش و کیف و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجیر و سرویس طلا
… آنهم ازآن سرویس خوشگلها… و از این جور مشکلها
در رابطه با تکمیل کردن پست قبلیم
که عشق راحت نمود اول،
ولی افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرایشگر و فیلم و لباس و تاج و کفش و کیف و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجیر و سرویس طلا
… آنهم ازآن سرویس خوشگلها… و از این جور مشکلها
در رابطه با تکمیل کردن پست قبلیم
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_شب_یک_حکایت
روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زيادي گندم و جو خرید و گونی‌ها را در ماشینش گذاشت و می‌خواست آن‌ها را به شهر ببرد و به انبار انتقال دهد.
در بین راه از پسری بچه‌ای سؤال کرد که تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول میکشد؟ پسربچه پاسخ داد: درصورتی که آرام و آهسته بروید حدود ۱۰ دقیقه ديگر به جاده اصلی می رسید، ولی درصورتی که بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا احتمالا بیشتر طول بکشید تا به جاده اصلی برسید.
تاجر از این که در پاسخ پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی تربیتی است که تاجر را به بازي گرفته پس به پسرک بد و بی راه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد.
ولی پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ خودرو به سنگی اصابت کرد و با تکان خوردن خودرو، تمامی محصول به زمین ریخت. تاجر وقت زيادي براي جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و زمانی که خسته و کوفته به طرف ماشین بر می‌گشت یاد حرف‌های پسر بچه افتاد و هنگامی که منظور وی را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آهسته و بااحتیاط طی کرد.
روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زيادي گندم و جو خرید و گونی‌ها را در ماشینش گذاشت و می‌خواست آن‌ها را به شهر ببرد و به انبار انتقال دهد.
در بین راه از پسری بچه‌ای سؤال کرد که تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول میکشد؟ پسربچه پاسخ داد: درصورتی که آرام و آهسته بروید حدود ۱۰ دقیقه ديگر به جاده اصلی می رسید، ولی درصورتی که بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا احتمالا بیشتر طول بکشید تا به جاده اصلی برسید.
تاجر از این که در پاسخ پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی تربیتی است که تاجر را به بازي گرفته پس به پسرک بد و بی راه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد.
ولی پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ خودرو به سنگی اصابت کرد و با تکان خوردن خودرو، تمامی محصول به زمین ریخت. تاجر وقت زيادي براي جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و زمانی که خسته و کوفته به طرف ماشین بر می‌گشت یاد حرف‌های پسر بچه افتاد و هنگامی که منظور وی را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آهسته و بااحتیاط طی کرد.
یاس
شماره هایی با ویزگی خاص افراد دخیره کردم تا مثلا یادم بمونن
که الان با همون شناسنامه هم نمیدونم کی بوده
نمونه ای از شون
هدیه دزد
امرایی ( بدبخت عکسش هم رو پروفش باز نمی دونم کی بوده)
تبریک
5
راصیه د
سگ ۱
فلش
ففففف
فط
گاو
منصوره جهاد
دختره
شیر .
و کلی نشان و علامت خاص که فراموش شدن
که الان با همون شناسنامه هم نمیدونم کی بوده
نمونه ای از شون
هدیه دزد
امرایی ( بدبخت عکسش هم رو پروفش باز نمی دونم کی بوده)
تبریک
5
راصیه د
سگ ۱
فلش
ففففف
فط
گاو
منصوره جهاد
دختره
شیر .
و کلی نشان و علامت خاص که فراموش شدن
منومانتو قرمزه رو دیگه
کاریش باید داشته باشم؟
منم توصیف کنید
فقط با جمله با عکس توصیف نکنید
ارهچی کار مثلا؟