Tasnim
از دیشب اون صحنه فیلام هفت سر اژدها که چاقو رو از دختره میگیره خودش میکنه توو شکمش، جلوی چشممه
چه هار بوده یارو
این فسمتش واس کدوم آقازاده ی خر بوده؟
مهدی
بعضے وقتا دوران سختیو میگذرونی.
هیچڪس ، مطلقا هیچڪسے هم ڪنارت نیست؛
شاید خودتم نمیخواستے ڪہ ڪسے باشه.
چون شاید انقد اون موضوع پیچیدست
ڪہ توضیح دادنش بہ ڪسے فقط باعث میشه
بیشتر توے اون غصہ غرق بشی،
هرچند این امڪان هم بہ شدت وجود داره
ڪہ اونجورے ڪہ باید تمام و ڪمال نتونے اینو بفهمونی
ڪہ دقیقا درگیر چہ چیزے هستی؛
بنابراین هیچ ڪمڪے بهت نمیڪنہ توضیحش.
بعضے وقتا هم دلت میخواد یڪے ڪه
تموم داستان زندگیتو میدونہ مخصوصا غصههاتو
بشینہ ڪنارت و تو چشمات زل بزنہ و بگہ "میدونم.."
و بغلت ڪنہ و بدونہ دلیل اشڪ ریختنات چیه
هیچ سوالے نپرسہ و فقط پیشت باشه.
بعضے وقتا بودنِ همچین آدمے تو زندگیت آرزو میشه
ولے تهش فقط خودت تنهایی.
جورے ڪہ بعد مدتها ڪہ درگیر غمی
وقتے اتفاقے چیزے رو واسہ ڪسے تعریف میڪنی
ڪہ چہ دورانے رو گذروندے یا میگذرونی،
تعجب میڪنن و میگن ڪاش بهم میگفتی
و توو جواب فقط میگے دیگہ گذشته
و با غصهاے این جملہ رو میگے ڪہ ینے "ڪاش بودی.."
خیلے سختہ وقتے ڪہ واقعا دارے این دورانو میگذرونی
بہ خودت بگے "من تنهام و باید خودم حلش ڪنم"
بہ هر درے میزنے ڪہ این واقعیتو قبول نڪنی.
ولے چیڪار میشہ ڪرد
خانوم اِچ
شمام وقتی استرس میگیرین دل و رودتون میریزه بهم؟
마흐디에
با این تفاسیر
من اینجا از همه کوچیکترم؟🤔
aliaga
۳ ساعت و ۲۵ دقیقه دیگه پرونده ماه رمضان رو میبندیم....
ولی بگید ببینم تو این ماه ک گذشت چ کاری کردین
ک دل آقا خوشنود و راضی بشه از شما؟؟؟
هرکی دوس نداره اسمش گفته بشه بیاد پی وی بگه تا من اینجا بگم بدون معرفی...
Tasnim
واقعا پدر بودن خیلی سخته
فک کن یه ماه بری سر کار جون بکنی، آخر سر همه ش بشه خرج خوراک و پوشاک بقیه و یه کم برای خودش
یه چیزی توو مایه های گاندوعه
توو هرجامعه ای به هرحال یه عده کثافت هستن که خون مردمو میمکن
حالا یا اینجوری که طرف مافیای یه چیزی هس، یا مث گاندو که جاسوسها رو نشون میده
سارا عه زنده س
هنوز داره سریال رو ؟
ولی گمونم آخراشه
فروردین و ماه رمضون تموم شد
سریال تموم نشد
خیلی دوس دارم از اول ببینمش
ولی حسش نمیاد