تـا تـو بــوی زلفها را مـیفـرسـتـی بـا نـسـیــم
سعی من در سر بهزیری بیگمان بیفایده است
تـیــر از جـایی کـه فـکــرش را نمیکــردم رسـیــد
دوری از آن دلــبـــر ابـــرو کـــمـــان بیفایده است
در مـن ِ عـاشـق تــوان ِ ذرهای پـرهــیـــز نـیـسـت
پـرت کـن مـا را بـه دوزخ،امـتـحــان بیفایده است
از نـصـیـحـت کـردنـم پـیـغـمـبــرانـت خـسـتــهانـد
حرف موسی را نمیفهمد شبـان،بیفایده است
مــن بــه دنــبـــال خــدایـی کـه بــســوزانــد مـــرا
همـچنـان می
گردم امـا همـچنـان بیفایده اسـت
فقط ماس موسیر
اون که محشره
واهاهای صد البت