fatme
ما آتشِ افتاده به نیزار ملالیم!
-فریدون مشیری
wolf
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار
به این غم های جان آزار دل مسپار
که مرغانِ گلستانزاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمیدانند هرگز لذت و ذوق رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمیدانند در پایان تاریکی شکوه روشنایی را...
[فریدون مشیری]
سکوت شب
نه کسی منتظر است،
نه کسی چشم به راه
نه خیال گذر از کوچه ما دارد ماه
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...
• فریدون مشیری