#شهید_خدمت
تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد؟
صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
میخواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟
خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.
به جهنم که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.
به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچهاش سقط شد.
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید!
عدل رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
انصافت را شکر.
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!😭😭
سن یاریمین قاصدی سن
ایلن سنه چای دئمیشم
تو قاصد یار منی. بنشین برایت چای بریزم.
# خیالینی گوندریب دیر
بسکی من آخ ، وای دئمیشم
او، رویایش را برایم فرستاده از بس که من آه و ناله کردهام.
# آخ گئجه لَر یاتمامیشام
من سنه لای ، لای دئمیشم
آه که چه شبها نخوابیدهام و برایت لالایی خواندهام.
# سن یاتالی ، من گوزومه
اولدوزلاری سای دئمیشم
هنگامی که خوابیدی من به چشمهایم گفتم: «ستارهها را بشمار».
# هر کس سنه اولدوز دییه
اوزوم سنه آی دئمیشم
هرکس به تو ستاره گفته باشد، من به تو ماه گفتهام.
# سننن سورا ، حیاته من
شیرین دئسه ، زای دئمیشم
پس از تو اگر به زندگی، شیرین گفته باشم، اشتباه گفتهام.
# هر گوزلدن بیر گول آلیب
سن گوزه له پای دئمیشم
از هر زیبایی گلی گرفتهام و برای تو زیبارو، های های گریه کردهام.
# سنین گون تک باتماغیوی
آی باتانا تای دئمیشم
غروبِ مثل خورشیدِ تو را به غروب ماه تشبیه کردهام.
# ایندی یایا قیش دئییرم
سابق قیشا ، یای دئمیشم
اکنون به تابستان، زمستان میگویم اما پیش از این به زمستان، تابستان میگفتم.
# گاه توییوی یاده سالیب
من دلی ، نای نای دئمیشم
گاه عروسیات را به یاد میآورم و مانند یک دیوانه، آوای شادی سر میدهم.
# سونرا گئنه یاسه باتیب
آغلاری های های دئمیشم
سپس باز به سوگ نشسته های های گریستهام.
# عمره سورن من قره گون
آخ دئمیشم ، وای دئمیشم
در همه عمر منِ سیهروز آخ و وای گفتهام.
مصرع دوم ایلش هس فک کنم
شهریار دا گیجیده