یافتن پست: #مرا

خانوم میم
خانوم میم
من همونم که حوصله اکثر مردای محل کاروندارم

♡✓
♡✓
شما آنجا باختید که؛ صداقت داشتید،
با کسانی که سیاست داشتند!



محمّد
محمّد
دوستان تا یه مدتی در خدمتتون نیستم
موفق و پیروز باشید

مهاجر
مهاجر

فرشتگان و خدا محو چشم رنگینت
مدام ، اهل نظر می کنند تحسینت

خدا سوار ِ پرِ جبرئیل کردَت و بعد
رساند از دلِ هفت آسمان به پایینت

تو قبلِ قصه‌ی خلقت درون من بودی
منم نواده‌ای از عاشقان دیرینت

ببخش، رشته‌ی تسبیح اگر گسست از هم
نشسته‌ام به تماشای ساق سیمینت

*غزل سَنیلهَ مَنهَ معنی تاپْدی گوءز بَبَییم
فدای قند لبان و زبان شیرینت

به چشمهای تَرَت خیره می‌شوم ای ماه
شراب می‌چکد از خوشه‌های پروینت

اگرچه حاصلمان ما نشد ملالی نیست
من  و تو یک‌ نفریم ، از نگاه ِ آیینه‌ت

به پای عشق تو بی‌شک شهید خواهم شد
همان شبی که بخوانی مرا به بالینت

*غزل با تو برایم معنا پیدا کرد نور چشمانم !

پدر محمدهادی و ریحانه
پدر محمدهادی و ریحانه
پسر همسایه مون بود؛همبازی محمدهادی بود...😭
ناز و مودب و دوست داشتنی...😢
خبر مرگش داغونم کرد...
برای آرامش دل پدر و مادر امیرعلی نفری یه حمد بخونید

aliaga
aliaga
حضورتان را حذف کنید از جمع افرادی که به طور مکرر سلامت روانتان را تحریک
کرده و حال و هوایتان را بد میکنند.
مراقبت از خود در درجه اول قرار دارد

마흐디에
마흐디에


من واقعا این مذهبی هایی که از دوره پهلوی حمایت میکنن و براشون به به و چه چه میکنن رو درک نمیکنم. طرف با پرویی تمام حجاب از سر مردم برمیداره یا اون یکی ازدواج همجنس‌گرایانه راه میندازه بعد تو ازش حمایت میکنی؟
بعد میگن واسه اقتصاد و اقتدار کشور خیلی زحمت کشیدن؛معاویه هم بنده خدا واسه اقتدار و اقتصاد کشورش خیلی زحمت کشید. پس حتما اونم آدم خوبیه: /


استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
هر کی الان بهم پیام میده و روز دختر رو تبریک میگه دلم میخواد بترکونمش و بگم الااااااان دیگههه؟ الان تبریک میگیییی؟ دیگه الاااااان؟؟ :هعی

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
مثل گنجشکی که طوفان لانه‌اش را برده است
خاطرم از مرگ تلخ جوجه‌ها آزرده است
هر زمان یادت میفتم مثل قبرستانم و
سینه‌ام سنگ مزار خاطرات مرده است
ناسزا گاهی پیام عشق دارد با خودش
این سکوت بی رضایت ... نه، به من برخورده است
غیر از آن آیینه‌هایی که تقعر داشتند
تا به حالا هیچ کس کوچک مرا نشمرده است
تیر غیب از آسمان یک روز پایین می‌کشد
آن کسانی را که ناحق عشق بالا برده است
آن گلی را که خلایق بارها بو کرده‌اند
تازه هم باشد برای من گلی پژمرده است
:هعی

ali
ali
مرا سخت دوست بدار ؛
پُر بوسه
بَغل دار
بگذار عشق
به پایِ هم بندِمان کند ..!



Aseman
Aseman

❤️❤️❤️

بسم الله الحب
بسم الله الحب
خواص گیاه تاجریزی نر

میوه آن سرشار از ویتامین “ث” می باشد و تقریبا دو برابر لیموترش ویتامین “ث” دارد و علاوه بر ویتامین دارای جوهرلیمو و قندهای گوناگون است.
در برگ هایش ماده تلخی وجود دارد و از میوه و کاسبرگ ها یک ماده رنگین استخراج می نمایند.
طبع میوه ملین است.
برگ و ساقه و کاسبرگ های گل : مقوی و تصفیه کننده خون و بهترین دارو برای دفع خیز حاصله از پیدایش آلبومین در ادرار است.
برگ و ساقه و کاسبرگ های گل : امراض سخت کلیه و مثانه، استسقا، نقرس و یرقان را معالجه می نماید.
ضماد برگ : پوست را نرم می کند و ناراحتی های جلدی را برطرف می سازد.
چکاندن عصاره : درمان خوبی برای زخم گوش می باشد.
دود و بخور دانه های این گیاه نیز برای گوش درد مفید بوده و چرک آن را خشک می کند و نیز برای تنگی نفس مفید بوده، کرم معده، مخصوصا کرم کدو را ساقط می نماید.
مالیدن عصاره بواسیر را برطرف می کند و زخم های مزمن را درمان کرده و از فساد و چرک کردن آن ها جلوگیری می نماید.
ادامه کل مطالب در دیدگاه

rahim
rahim
حکایتها حاوی نکات قابل تاملی هستند .باشد که ازاین جکایت ها درس هایی بگیریم و عمل کنیم.
حکایتی از مولانا پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبیدو تکرار می کرد :
ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد

Tasnim
Tasnim
بند 5: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که به سوی گمراهی می کشاند و از راه رشد دور می کند، و روزی را کم و برکت را از بین میبرد، میراث گذشته را نابود و نام آدمی را از خاطره ها میبرد، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!


Aseman
Aseman
از تو حرف می‌زنم
چنان نوبرانه می‌شوم؛
که بهار هم
دهانش آب می‌افتد …!
❤️

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو