یافتن پست: #ماشین

WeT
WeT
دلم میخواد بزنم بیرون سرمو از شیشه ماشین درآرم 😕😕
ولی سرده خب 😕😕😕

رها
رها
غذا فقط سوپ🙂👌
یه قابلمه دستت میگیری میری سر یخچال و فریزر و کابینت هر چی دم دستت میاد رو میریزی اون تو، آب میریزی و میزاری روی گاز و شعله رو کم میکنی : ) تازشم کلی مقوی هستش 🙂👌

WeT
WeT
نزدیکای شهرک صنعتی ،،،

اردبیل

WeT
WeT
لباس کارم انقد کثیف شده بود با دستام توو تشت شستم ،نوک انگشتم سر شده 😐😐😐😐😐😐😐😐

یاس
یاس
آقا حالا دعا کنید کیف پولم پیدا شه :گگگ
اصن کلاونمیام

خانوم میم
خانوم میم
ب ج

خانوم میم
خانوم میم
آدما رو ببینید چقدر بیشعورن که فرق بین لطف و وظیفه رو نمی دونن. طرف یه زمانی رفیق صمیمی من بوده ( غلط کردم البته) دو ساله کتابام دستشه و نمیاره. و هر بار بهانه که یادم رفت می گیره. بعد بهم گفته از فلانی که رفیق منه روسری خریده براش بیارم. حالا چهارشنبه که قرار بوده کتابارو بیاره نیاورده و وقتی بهش می گی که وظیفشو انجام بده این شکلی ازت طلب داره 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐 واقعا دلم می خواد این آدما رو بلاک کنم واقعا😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

حلما
حلما
این چی

مآه
مآه
‏وقتی تو شهر صدای خنده هیچکس نمیاد
دیگه اهمیتی نداره خونت کجاست،
ماشینت چیه یا چقدر پول داری
اگه انسان باشی تو هم غمگین خواهی بود.
اگه انسان باشی...

یاس
یاس
پتو شستم تو لگن
نمی دونم چی توش بود یا تو لگن بود
یا تو هوا بود
انگشتم برید
حالا خونی هم‌نیومدا
ولی فورا عفونی شد -هادی-
یه چیزی انگار با تیغ ببره
حالا اومدم اموکسی سلین ریختم روش کمی ورم دردش بره :گگگ
من النطافت الی القتل
زمستون پتو شستنت چی بود :رفتن

خانوم اِچ
خانوم اِچ
اگه کار مناسب دانشجو سراغ داشتین بگید 🫠

WeT
WeT
غروب پاییزی

اردبیل ، شورابیل

خانوم اِچ
خانوم اِچ
حوصلم ناخمزذیخیپسدمطوریک‌سدیمط طیذمبژندژوکپد:عصبی

مهاجر
مهاجر
چقدر تو پاییز داره حوصله م سرمیره اصلا کلافه میشم مخصوصا شب های طولانیش{-40-}

یاس
یاس
میگما
مگه نمی گفتن دیوانه ماه ببینه خل میشه
چرا تا بارون زد هرچی دیوانه صنعتی بود زد بیرون
خیلی وحشتناک بود :گگگ
جوونای تر تمیز ولی تابلو معتاد
یکیشون چنان نعره ای زد قلبم کنده شد
بعد رسیدم به پل
جوون خوشتیپ دیگه با موجودات ماورایی حرف میزد
هر کی رد میشد صداش میزد و اشاره میکرد
ماشین رد شد صداش زد محلش نداد زد زیر گریه داد میزد ای امام زمان نابودت کنه عوضی بی شرف
بعد دو دختر رد شدن یکیش کتش زرد بود
صداش کرد ای دختر زرد پوش طفلی ها از ترس افتادن به لرزه
حواسش به اونا بود من جا خالی زدم رد شدم ندید :-s

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو