❗️روزی بهلول به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد
حاکم برای اینکه با بهلول شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت: قیمت من چقدر است؟
بهلول گفت: بیست تومان.
حاکم ناراحت شد و گفت: مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
بهلول هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!😂
باید همه جا آب و جارو شه
اگه شیر آب هم دور باشه
چاره کار یه آفتاب و شلنگه
اخه تولده مهربون ترین قشنگه
اون که هشتادیا میگن پلنگه
بدون اون همه چی میلنگه
اون که نباشه دلامون همش می تنگه
اون که بهترین رفیق و حامیه
اون که بلد نیست بپزه بامیه
براش ادم مثل شاعر قرن نهم جامیه
اسم یکی پل ژول آنتوان میه
تو ژاپن یه استان هست میه
قافیه تنگ اومده کاش نبود اخرش میه
شام تولدش بیج بیج با شامیه
آها اره اون که اسمش شامیه
اگه خواستید بدونید دقیق چیه
جای شین کاف بذارید کافیه
اره تولد خوده خوده شامیه
من نیستم که پدرامه داری بهارو با چشات لیزر می کنی ابروی بهی رو صفا میدی برای پریا پفیلا میبری غذا سوزوندی حساب کتاب و ریاضی و درس می خوانی اردک پرورش میدی و... ب هم اول محل کارته ب ب
مرسیییی
درجواب :shami
نمیدونم چی باید بگم که همیشه شرمندم میکنی
مرسی که همیشه تو هرشرایطی کنارم بودی و هوامو داشتی بهترینی برام خودتم میدونی
شعر عالی بود مخصوصا تنگ اومدن قافیت
تصویر و اهنگ هم که دیگه نگم برات اشکمو دراورد
نمیدونستم این هوا شیکم داری
اون دوتا خانمه چی میگن اونجا نفهمیدم
من نیستم که پدرامه داری بهارو با چشات لیزر می کنی ابروی بهی رو صفا میدی برای پریا پفیلا میبری غذا سوزوندی حساب کتاب و ریاضی و درس می خوانی اردک پرورش میدی و... ب هم اول محل کارته ب ب
مرسیییی
درجواب :shami
نمیدونم چی باید بگم که همیشه شرمندم میکنی
مرسی که همیشه تو هرشرایطی کنارم بودی و هوامو داشتی بهترینی برام خودتم میدونی
شعر عالی بود مخصوصا تنگ اومدن قافیت
تصویر و اهنگ هم که دیگه نگم برات اشکمو دراورد
نمیدونستم این هوا شیکم داری
اون دوتا خانمه چی میگن اونجا نفهمیدم=)
۱.اعتراف میکنم خودم فرستادم برای تست
۲.دنیا
۳.شهین جون چشم چاپش نمیکنم
۴.نشناخدم اخی خوددون
....
میشه بیای در گوشم یاواشکی بگی کی هستی که انقد خوشگل رام نوشتی و دلم رو بردی عوضی جانم ؟
.....
خوشبحالت که
...
۱.چاکرم داوش سامان
۲. توعم نشناختم ولی محض اطمینان عام عامم بوگو دوز دالم
۳.الی تو نداری ولی مورد لطف خودت قرارم دادی
۴.نمدونم کی هستی ولی خیلی با پیامت حال کردم حس خوبی بهم داد
....
این ۳ تام تابلوعه کاره یه نفرهشهین طفلی
...
خیلی دمتون گرم:دل
این اگه منم بستگی داره کی از کنارم رد شده باشه باید ببینیم از کنارم دافی رد شده یا اینکه دافی جلوم داره قدم میزنه چون تصویر ناقصه نمیتونم بگم چ غلطی کردم
روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد:
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا...
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمق اند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم...
🌹🍃
به مختارالسلطنه گفتند ڪه ماست در تهران خیلے گران شده است. فرمان داد تا ارزان ڪنند. پس از چندے ناشناس به یڪے از دڪانهاے شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش ڪه او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستے میخواهے ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !
وے شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است ڪه از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهاے دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است ڪه در جلوے دڪان میبینے ڪه یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایے ڪه مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از ڪدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوے دڪانش وارونه از درختے آویزان ڪرده و بند تنبانش را دور ڪمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههاے تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایے ڪه به ماست افزوده از تنبان بیرون بچڪد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگے ماستها را ڪیسه ڪردند!
وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين
ولے حیف ڪه دیگر مختارالسلطنه اے نیست!
🌹🍃
برایرفیقدوستداشتنیت •🍊𝖦𝗎𝗆𝗆𝗒 𝖡𝖾𝖺𝗋•
برایرفیقیکهدوسداریدربغلشکنی •🍰𝖣𝖺𝗂𝗌𝗒•
برایرفیقیکهمثلخاهرته •🫂𝖬𝗒𝗌𝗂𝗌𝗍𝗋•
خدا ازت نگذره دختر
اسمها پسرونه خوبیت نداله