یافتن پست: #قاب

رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

رها
رها
دوتا اصلاحیه اومد برا دفترچه استخدامی برید مطالعه کنید بیینید شاید تعداد پذیرش تو شهرتون بیشتر شده باشه i3ahar_sanjab @elham@

ماریا
ماریا
یوهووووووووووووووووووو

مبارکههههههههههههه

رها
رها
مو دارِ بَلیطُم که بی دُنگ اِسوسُم🚶‍♀️ مو از تَش بِرَق هی به تَش ایگُروسُم🚶‍♀️ مو بِالنده باغُم که بی لیز و لونه🚶‍♀️ که دارِس بُرینه و دُندال اِخونه🚶‍♀️ ....

"ترجمه"
من مث یه درخت بلوط هستم ک بی‌صدا میسوزم(درخت بلوط توی فرهنگ ما نشان از صلابت و مقاوم بودن تو هر شرایطی رو داره) /من از رعد و برق به آتش پناه بردم.......

من ب مانند پرنده ی باغی هستم که لونه و آشیونه ای نداره، سرپناهی نداره... /پرنده ای ک درختی ک آشیونه ش روی اون بود رو بُریدن و داره آواز غم سر میده....
💔

شامی
شامی
به قول مولانا:
«هر چیزی در خیال بگنجد واقع است»
پس تصورش کن...
[ اخ 🖤آهنگش🖤 اصلا یه چیزیه ]


Elham
Elham 👩‍👧‍👦
مخام موهامو کراتین کنم{-155-}

رها
رها
کاربرد این لینک های تصویر برداری پزشکی ک میفرستن چیه؟! وقتی نمیشه برا کسی ارسالشون کرد و نظر خواهی کرد 😒😒😒

Elham
Elham 👩‍👧‍👦
اساتید؟ مهندسی فناوری اطلاعات از گرایشات کامپیوتره؟

رها
رها
حالِ بحران زده ام
معجزه می‌خواهد و بس...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
:گودنایت

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را برزمین انداخت وشکست.

پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد‌.

بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.

یک روز عصر پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت: پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!

💠یادمان بماند که: زمین گرد است

هادی
هادی
آن قَدَر گرم است بازار مكافات عمل
گر به دقت بنگری هر روز، روزِ محشر است . . .

aliaga
aliaga
تف ب مخترع زیر آبی{-36-}

aliaga
aliaga
کاربرای جدید لطف کنن نفری ۲۵۰ تومن ب حساب بنده واریز کنن بابت حق الورودی

با تشکر
مدیریت امور مالی:ارادت

aliaga
aliaga
نماز میخونید؟؟؟؟:فکر

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو