یافتن پست: #فقر

چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی‌کنیم توی خیابان با هم روبرو می‌شویم.
تو از روبرو می‌آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم برمیداری فقط کمی جا افتاده‌تر شده‌ای.
قدم‌هایم آهسته‌تر می‌شود. به یک قدمی‌ام می‌رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز میکنی. درد کهنه‌ای از اعماق قلبم تیر می‌کشد و رعشه‌ای می‌اندازد بر استخوان فقراتم.
تمام خطوط چهره‌ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می‌کنم. می‌ایستم و برمیگردم و می‌بینم تو هم ایستاده‌ای!
میدانم به چه فکر میکنی!
من اما به این فکر میکنم که چقدر دیر ایستاده‌ای!
چقدر دیر کرده‌ای!
چقدر دیر ایستاده‌ام!
چقدر به این ایستادن‌ها سال‌ها پیش نیاز داشتم
قدم‌های سستم را دوباره از سر می‌گیرم...
تو اما هنوز ایستاده‌ای...
🔹خداحافظی‌ها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئناً بازگشت‌ها بدترند.
حضور عینی انسان نمی‌تواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!

💕 اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن!

💕 مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است!

💕 همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست!!

💕 با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن!

💕 هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید!

یاس
یاس
@delaram97
دنبال کسی نباش که اینقد بهش اعتماد کنی همه چیزت پیش اون باشه
به قول مولا علی با هر کس جوری رفیق باش اگر فردا دشمنت شد چیزی دستش نداشته باشی که علیه تو بشه و جوری روابط با دیگران قطع کن که فردا روز اگر خواستی برگردی شرمنده نباشی
(نقل به مضمون)
چون هیچ ادم خوب مطلق و بد مطلق نداریم بهترین رفیقت یه روز منافعتون مقابل هم قرار میگیره و بدترین دشمنت هم روزی بهش نیاز میشه
کسی از تغییر حال ادم ها و بازی روزگار خبر نداره
ما خودمون هم در حال تغییریم و هر روزمون ادم دیگه ای هستیم و حال خودمونم رو هم پیش بینی نمی کنیم
و تنها رفیق شفیق حتی برادر و خواهر و حتی پدر و مادر هم نیستن
رفیق فقط خداست تا ته ته حرفات گوش میده یاری می کنه رسوا نمی کنه هر وقت هم بخوانی برات وقت داره :گل

شاهین
شاهین
أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٢٧٣﴾

مخصوص فقیرانی است که و شده‌اند و توانایی آنکه در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرط چنانند که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد و ند، به ( ) آنها از یشان پی می‌بری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالی کنید خدا به آن است. (۲۷۳)

کریم، سوره

یاس
یاس
هانیه۲۰ساله قربانی پتک پدر ?
زمانی که تهاجم فرهنگی اعتیاد و فقر غیرت پدر را به خشم خانمانسوز تبدیل می کنه
می گفتن روز قیامت از هول و وحشت مادر فرزند خود را رها می کند

اما انگار همچین قیامت هم دور نبود بدون حشر و صور اسرافیل
سقف خانه ها و اغوش والدین قتلگاه شده

0
0
اقتصاد ضعیف و فقر
فقط و فقط دو دلیل دارد
یا حاکمان احمقند
یا احمق ها حاکمند
خشک سالی و جنگ ، فقط بهانه اند..
چرچیل

شاهین
شاهین
امیرالمومنین :
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ.

چه توصيفي کنم درباره دنيائي که:
آغازش است و پايانش
در حلالش است، و در حرامش
هرکس که در اين دنيا احساس بي نيازي کند، گمراه و مفتون گردد
واگر مبتلا به شود، گردد
کسي که براي اين به بيافتد، او را گويد
و کسي که درباره دنيا بي اعتنائي کند، دنيا به سراغ او آيد و مطيعش گردد
کسي که از اين دنيا وسيله بينائي جويد، او را بسازد.
و کسي که در او بنگرد و خيره شود، نابينايش نمايد.

خطبه82

سکوت شب
سکوت شب
پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد

و هنوز، نان گندم خوب است.

و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس

سهراب سپهری

سید ایلیا
سید ایلیا
به فقر احساس انسانیت دچار شدیم...

نسلی که دردش را...

کیبوردها...

پیامک ها...

و تلفن های پی در پی میفهمند

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خليل عشق

ز درد جور آن دلبر مکن اي دل شکايتها
که دردش عين درمانست و جور او عنايتها

کليم درگه اوئي گليم فقر در برکش
ز فرعوني چه ميجوئي سرير ملک و رايتها

خليل عشق جاناني درآ در آتش سوزان
نه نمرودي که تا باشي شهنشاه ولايتها

چه راحتهاست پنهاني جراحتهاي جانانرا
دريغا تو نميداني جفاها را ز راحتها

اگر چه ناز معشوقي کشد تيغ و کشد عاشق
بهر دم ميکند لطفي به پنهاني حمايتها

بيا وز عشق موئي را ز من بشنو بگوش جان
حديث ليلي و مجنون نشانست و حکايتها

منم مجنون آن ليلي که صد ليلي است مجنونش
بيا در چشم من بنگر ز عشق اوست آيتها

wolf
wolf
حسین جان ؛
تمام کوچه ها سیاه پوشِ تواند !
دل ها را نمی دانم ،
فکر ها را نمی دانم ...
تو برای "شُهرت" نرفته بودی !
تو رفتی تا انسانیت را بیدار کنی
تو یار می خواستی‌ ، نه عزادار !
کاش لا اقل عزاداری هایمان بیش از این ها از سرِ دل می بود .
شاید اگر بود ؛
هیچ آدم بی پناهی نبود که شب های خود را توی کارتن صبح کند ،
یا کودکی ، که روی بالینِ سنگ ها بخوابد ،
یا انسانی که از گرسنگی و فقر بمیرد .
عزاداری هایمان اگر واقعی بود ؛
ریشه ی فقر را می خشکاندیم ،
ریشه ی ظلم را می سوزاندیم ،
و گرنه لعن کردنِ آدم هایی که چند صد سال پیش مرده اند ، راحت ترین کارِ دنیاست ...



Sare
Sare
یه بار با صدای بلند گفتم خدایا یه پول حسابی بده قول میدم به فقرا و نیازمندان کمک کنم.


بابام گفت چرا فکر کردی خدا نباید مستقیم بهشون پولو بده و باید بده به تو؟



بینهایت دوسش دارم ولی منطقی بودنش گاهی عصبیم میکنه{-15-}{-18-}

༊
شما بری درخواست سرپرستی بچه بدی به بهزیستی، باید ثابت کنی توان مالی داری، شان اجتماعی داری، سلامت روان داری و خیلی چیزای دیگه. و چه خوب.

اما وقتی خودت بتونی والد باشی، با هر سطحی از بیشعوری و فقر و جنون، اجازه داری افرادی رو به دنیا بیاری و بدبخت کنی. مسخره ست!

Sare
Sare
یه بار با صدای بلند گفتم خدایا یه پول حسابی بده قول میدم به فقرا و نیازمندان کمک کنم.


بابام گفت چرا فکر کردی خدا نباید مستقیم بهشون پولو بده و باید بده به تو؟



بینهایت دوسش دارم ولی منطقی بودنش گاهی عصبیم میکنه{-15-}{-18-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست

از آن، زمانه بما ایستادگی آموخت
که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست

یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه
ز خوب و زشت چه منظور؟ هر که را نظریست

نه هر نسیم که اینجاست بر تو میگذرد
صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست

میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند
که گل بطرف چمن هر چه هست عشوه‌گریست

تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین
بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست

ز آب چشمه و باران نمی‌شود خاموش
که آتشی که در اینجاست آتش جگریست


صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو