یافتن پست: #غالب

wolf
wolf
ترسم آن روز بیایی که نباشد بدنم
کوزه گر کوزه بسازد ز خاک بدنم...

لب آن کوزه بسازد ز خاک لب من
بی خبر لب بگذاری به لبان و دهنم...




حلما
حلما

آدم‌های شکست خورده آدم‌های خطرناکی هستن ،
اونا میدونن که هر اتفاقی بیفته بالاخره آخرش دوباره حالشون خوب میشه !




سکوت شب
سکوت شب
کامنت اول {-128-}

سکوت شب
سکوت شب
امروز فرصتى شد تا بتونم ساعتى با ابرها مراقبه كنم ، تازه فهميدم چقدر ميشه از ابرها آموخت. در عين حال كه هزاران قالب و تصوير رو تجربه مي كنن اما هرگز بيشتر از چند لحظه با اون ها يكى نمي شن و همچنان ابر مي مونن. حتى اگر ببارن و ناپديد بشن حتى اگر مه بشن و پراكنده. آنها همچنان ابر هستن …
اى كاش ما هم خود را با قالب ها هويت نبخشيم و يكي نپنداريم. در حقيقت ما در ذات مان همان روح يگانه ايم …
تنها آمده ايم قالب ها را تجربه كرده و گذر كنيم …
اى كاش بر قالب ها غالب شويم

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
(:


سکوت شب
سکوت شب
برف می بارید و ما خاموش،
فارغ از تشویش،
نرم نرمك راه می رفتیم.
كوچه باغ ساكتی در پیش.
هر بگامی چند گوئی در مسیر ما چراغی بود،
زاد سروی را به پیشانی.
با فروغی غالباً افسرده و كم رنگ،
گمشده در ظلمت این برف كجبار زمستانی.

سکوت شب
سکوت شب
آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.
نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست.
اصلا یک «امضا» هستند برای خودشان!
افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است.
اینها به شدت «خودشان» هستند.
یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!
در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان را،
بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.
رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت،
بس که بَلدند “باشند” …
این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی …
دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است،
که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است !

wolf
wolf
آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.


نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست.


اصلا یک «امضا» هستند برای خودشان!


افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است.


اینها به شدت «خودشان» هستند.


یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!


در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان را،


بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.


رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت،


بس که بَلدند “باشند” …


این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی …


دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است،


که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است !

حلما
حلما
‏بی‌ جواب ‌ترین سوال دنیا همونجاس که سعدی میگه "من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی؟"

مسیر خوشبختی
مسیر خوشبختی
وسواس ویرانگر!
-یکی از معضلات بزرگی که متاسفانه باعث بروز تلخی در زندگی‌های شخصی و خانوادگی بسیاری شده، توجه و ترتیب اثر دادن به وسواس است. باید دانست که توجه به وسواس آثار سوء زیادی دارد که حتی ممکن است فرد را برای همیشه از دایره ایمان و زندگی سالم خارج سازد!
ادامه دیدگاه ...

A3man
A3man
روزهای اول شکستگی دستم ...

born78
born78
پ.ن: غالب کل غالب ینی چی؟( شعر بسی زیباست)
غالب کل غالب علی بن ابیطالب

پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی

حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی

یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی

نَفْس را ازدرِ تهدید به راه آوردم
دید ازجان خودم می گذرم، گفت علی

شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی

می توانست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی

مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی

:


born78
born78
کاش این خانه تکانی ها ...

اخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم
باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم

هر چه قدری که صلاح ماست , انرا لطف کن
دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم

غالبا با گریه ما احساس سیری می کنیم
چند وفتی می شود بی قوت غالب مانده ایم

پای ما امسال هم در خیمه ی تو وانشد
عذر می خواهیم اگر , جز اجانب مانده ایم

کاش این خانه تکانی ها به دل ها می رسید
نفس ها خاکی و ما , در این مراتب مانده ایم

تو تماما سیزده قرن خاضر مانده ای
ما , تماما سیزده قرن غائب مانده ایم

روز و شب بازار در بازار دنیا می خریم
جای تو , درگیر عید و این مطالب مانده ایم

(حاج منصور ارضی)

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو