یافتن پست: #علمدار

خاطراتی که آدم‌هایش رفته‌اند، دردناکند
ولی خاطراتی که آدم‌هایش حضور دارند اما
شبیه گذشته نیستند به مراتب، دردناکترند!




fatme
fatme
یک تشکر بزرگ

از تمام کسانی که با من نامهربان بودند،

شما به من اهمیت مهربانی را یادآوری کردید


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیا تا سکوت نگاهم
نگو وصله ی اشتباهم

قدم های خسته، ...سراب و
کلافه از این کوره راهم

بیابان و صحرای سوزان
چو تبعیدی بی گناهم

قلم همنشین شبم شد
که عمرم گذشت و تباهم

نگو که ندیدی دلم رو....
نبودی شبا قرص ماهم

پناهنده هستم به چشمات
نگاهی که شد جان پناهم

علمدار عشقم، ...که زخمی
نشستم به سوگ سپاهم

فلک سقف شبهای سردم
تصور نکن در رفاهم

تویی حسرت عمر فانی
چه بغضی نشسته به آهم


سید ایلیا
سید ایلیا
گاهی دِلم هوایِ علمدار می‌ڪند
دل رو به سویِ خانه دِلدار می‌ڪند

چشمانِ بی قرارِ علمـدار ڪربلا
ما را خرابِ حیدر ڪرار می‌ڪند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

یاس
یاس
طفل باشی غم بسیار ببینی سخت است
غنچه باشی ستم خار ببینی سخت است

غربت و غارت و داغ و عطش و در به دری
نصف روز این همه آزار ببینی سخت است

اربا اربا تن داماد و اذان گوی
به زمین دست ببینی سخت است

(ع)?
?

یاس
یاس
پاشو علمدار حرم، یه سری به حرم بزن ?
قوت قلب خواهرم?، جلو حرم قدم بزن ??


یاس
یاس
ای مالک اشتر ،ای سپهدار
ای شیر میدان ،ای علمدار
??

یاس
یاس
ای علمدار حرم سردار رهبرم خبر آمد خبرش سنگین است کل ایران همگی عمگین است گفته بودند که سردار جهان حاج قاسم در آن ماشین است
{-149-}

یاس
یاس
نمی دانم چند جمعه از اون جمعه سوزناک افتادن یل لشکر می گذرد دل من هر جمعه ۱۳ دی است و غروب جمعه هایم رو از خشم لبریز کرده چه به جا گفت مداح :پدرانمان را دیگر پسری نیست و خواهرانمان رو برادر رفته ای اهل حرم میر علمدار نیامد

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو