دارم از حرص میترکم دلم میخواد برم درخونه کاووسی(معلم پسرم) پاره ش کنم برگردم
زنیکه عقده ای هی راهکارهای رفتار با کودک میذاره تو کانال بعد خودش بچه رو تو کلاس جلو دوستاش تحقیر میکنه
من و اد کنین تو کانال یه جوری قورتش بدم که دیگه بفهمه اینطوری نباید برخورد کنه بعدش دِفرار
درجواب :donyaa
تو کانال کلاس فرستاده تکالیفو
فقط یه جاش واضح نیست اونو پرسیدم که منظورش تا کدوم صفحه س جواب نمیده
بقیه مامیا هم مثل من بلاتکلیفن بعضیا کامل نوشتن بعضیا نصفه
کلا این معلمه اخلاقش زیر صفره فقط چون خیلی خوب درس میده مدیر هم کاری به کارش نداره پسرم هربار میاد خونه میگه خانوم معلم دیوونه س همش تو کلاس داد میزنه
توجلسه گفتیم جرا داد میزنی گفت من تن صدام بلنده
بهار زندگی
شروع فصل بهار و بهار زندگی ام
نکوست سال من و کار و بار زندگی ام
دو دست گرم، دو حلقه، کنار سفره عشق
به ریل عقد نشسته قطار زندگی ام
سفید شد همه شعرهای رو سیه ام
تمام شد حذر و اعتذار زندگی ام
قرارمان شده یک جان، قرارمان شده عشق
و عشق، شعر خدا، اختیار زندگی ام
به پیش آینه میخوانمش به رسم کهن
به رسم حافظ و سعدی، نگار زندگی ام!
خطاب میکنمش: انتظار خاطر من!
خطاب میکندم: افتخار زندگی ام!
تقریبا یه سال اینا با هم حرف میزدیم... دیدم بنده خدا یه روز گفت خواستگار داشتم دیشب ردش کردم... گفتم چرا گفت بخاطر تو من فقط تو رو میخوام و ولا غیر... گفتم این نشد دیگه قرار شد فقط مجازی با هم باشیم نه اینکه تو از زندگیت و اینده ات دست کشیدی چسبیدی به من من و تو هیچ اینده ای با هم نداریم
سر همین دیگه جوابش ندادم... گفتم اول زندگی خودت مهمه اینده ات... هر وقت به خودتو زندگیت رسیدی من الویت دومت به عنوان دوست کنارت هستم و مشکلی هم ندارم... گفت نخیرم منو عاشق خودت کردی باید باهام ازدواج کنی منم بلاکش کردم بلاک که شد زورش اومد چپ و راست بهم فوحش میداد مظلوم نمایی میکرد که هی محمدامین ولم کرده رفته با دیگری
هدیه هم که تازه به سایت ما اضافه شده بود و شناختی ازمون نداشت در حالی که همه بچه ها سایت میدونستن حق با منه و اون دختره داره زور میگه اما هدیه بر عکس محض اومدنی با اون اشنا شد هر چی اون به هدیه میگفت اونم قبول میکرد دیگه دوتایی بهم فوحش میدادن منم از اون سایت رفتم
پس از چندی با یه اکانت دیگه برگشتم هدیه با من رفیق شد با هم رفتیم یه سایت دیگه اونجا بش گفتم ببین من فلانی ام الان تو این مدتی که با همیم چه بدی ازم دیدی که حرفا اونو گوش میکردی و با اون هم اواز میشدی فوحشم میدادی ها؟ سر همین اون رفت راهش منم به راه خودم ادامه دادم و هیچ وقت همدیگه ندیدیم تا اون روز که اومدم اینجا که اومد همچو رفتاری کرد گفتم کی هستی و چه دشمنی با من داری بعد گفت فلانی ام منم گفتم دیگه تو رو دورو برم نبینم که سر همین دعوامون شد
دیگه هیچکسو مسدود یا حذف نمیکنم
اگر جنبه اینو ندارین که توی شبکه اجتماعی فعالیت کنین
همون اول عضو نشین
و اگرم عضو میشین و کسی توی عمومی شمارو تگ کرد فکر نکنید که دوئین جانسون هستین
میتونید از پستی که تگ شدین و مایل ب جواب دادن نیستین به راحتی بگذرین و چیزی نگین
و اگرم خوشتون نمیاد اینجا باشین دکمه خروجو بزنین سپس به تنظیمات مرورگرتون برید و گزینه پاک کردن داده هارو بزنید یه گزینه اون پایین هست نوشته Delete data اونو بزنید
تا راحت بشین
چیقدر بده جنگ تموم شده الان کی جوابگوعه عقده ی درونیه منه برای کم بودنه جنگ و جدال؟ من کم مو کشیدمممممممممممممممممممممممم جیغ جیغ کم بود(" title="(" /> گوناه دارم
گاهی پیروان یک دیدگاه چنان رفتار میکنند که انسان از تمااام افراد پیرو ان دیدگاه و خود ان دیدگاه احساس تنفرررر و تهوع میکند
مراقب رفتارتان باشید
باشد که بر تعدادتان افزوده شود ...
ترنم
منم دیدم منی ک چادری هستم هم پسرای با غیرت معترض ازم محافظت میکردن هم پلیسای باغیرت
قرار نیست هر معترضی بشه اراذل و اغتشاشگر
و قرار هم نیس هر پلیسی بشه قاتل
ولی ...
هعی درسته حرفت
هممون پشت همیم با چشمام ندیده بودم نمیگفتم ولی همین حرف زدنامون داره اوضاع رو بدتر میکنه من شب قبلش داشتم با همون همکلاسیم سر رفتن یا نرفتن سر کلاس دعوا میکردم ولی اونجا دااااد میزدیم میگفتیم لعنتیا ما اصن معترض نیستیم ولی ساچمه خورد تو چشممش گاز اشک اوراا همه چی ...هیچیشو یادم نمیره دیدم همه پشت هم بودن در عین حال دیدم خودی نما ها داشتن خودی ها رو میزدن و چه ساااده بچه هامون باورشون شده دلسوزیای غربیارو...من ی ادم بی طرفم برام مهم نیست چی میشه ...ولی نباید گله پیش غریبه میبردیم که بردیم...دیگه درست کردنش سخت میشه
وقتی دعوا میکنم سرم درد میگیره تب میکنم
چ حوصله ای دارن اخه میان بحث میکنن
اینهمه بدبختی ر... ده رو سرمون
میایم مجازی بهتر شیم حمله میکنن ب ادم
این دلقک بازیا چیه خب
ادم نمیدونه بخنده یا عصبی شه
نه این فاطنه
شرفم برد باس جمعش کنم
مامانای قدیم چطور دم دقه میزاییدن و ویار میشدن
من یه چیپس خوردم .فاطمه عالم ادم خبر دار کرد
در حدی که شهرام هم ننه شد
با سوم کردنتون طلایی تر از رتبه ی اول کردیمتون
شما فقد بکنید
خیلی ازش خوشم میاد همونم از سرش زیاده
عالیه
@Tasnim