گفتم عدالت یه فریضه ی دینی و انسانیه
اینکه یکی مسلمون نیست اما عدالت داره یه بحثه
اما کسی که دینداره باید قضاوتش از روی عدل باشه و باقی مسائلش هم
چون دینش داره بهش می گه چی کار کنه چی کار نکنه.
لا اکراه فی الدین قد تبین رشد من الغی
اگه ضعف داره ضعف خودشه نه دینش
اگه در لباس دینه و کار خلاف دین می کنه مشکل منافقانه خود اون ادمه نه دینش.
اون ادمی که انسانیت رو می فهمه و اسلام رو نشناخته اگه بشناستش قطعا به سمتش میاد
درباره عدالت کشورای دیگم به نظرم می تونی بیشتر تحقیق کنی
موفق باشی عزیزم
كارهایى كه از سر ظلم و عدوان از انسان سر نزند، قهر الهى ندارد. «و من یفعل ذلك عدواناً و ظلماً...»
قصد وانگیزه، نقش اصلى را در كیفر یا پاداش دارد. «مَنیفعلذلكعدواناًوظلماً»
از این آیه استفاده مىشود كه گناهان، دو نوعند: صغیره و كبیره. در آیهى 49 سورهى كهف نیز مىخوانیم كه مجرمان در قیامت، با دیدن پروندهى اعمال خود مىگویند: این چه نامهى عملى است كه هیچ گناه كوچك و بزرگى را فروگذار نكرده است. «لا یغادر صغیرةً و لا كبیرةً»
از امام كاظمعلیه السلام سؤال شد كه در این آیه خداوند وعدهى مغفرت صغائر را در صورت اجتناب از كبائر داده است، پس شفاعت براى كجاست؟ امام فرمودند: شفاعت براى اهل كبائر امّت است.266
گناه كبیره، طبق روایات، آن است كه خداوند وعدهى آتش به انجام دهندهاش داده است.267 شاید وعده آتش در آیه قبل براى قتل یا خودكشى و تجاوز به مال مردم اشاره به همین باشد كه نمونه گناهان كبیرهاى كه وعده عذاب داده شده، تجاوز به مال و جان مردم است.
تعداد گناهان كبیره در روایات، متعدّد و مختلف است و این به خاطر آن است كه كبائر نیز درجاتى دارند و به بعضى از گناهان «اكبرالكبائر» گفته شده است.
آیات قبل، از حرام خوارى نهى فرمود، این آیه به ریشهى حرامخوارى اشاره مىكند كه طمع، آرزو و رقابت است.
عدالت، غیر از تساوى است. عدالت همه جا ارزش است، ولى تساوى گاهى ارزش است و گاهى ظلم. مثلاً اگر پزشك به همه مریضها یك نوع دارو بدهد، یا معلّم به همه شاگردان یك نوع نمره بدهد، تساوى هست، امّا عدالت نیست. عدالت، آن است كه به هر كس بر اساس استحقاقش بدهیم، گرچه موجب تفاوت شود، زیرا تفاوت گذاشتن بر اساس لیاقتها و كمالات حقّ است، امّا تبعیض باطل است. تبعیض آن است كه بدون دلیل و براساس هواى نفس یكى را بر دیگرى ترجیح دهیم، ولى تفاوت آن است كه بر اساس معیارها یكى را بر دیگرى ترجیح دهیم. بنابراین باید آرزوى عدالت داشت، ولى تمنّاى یكسان بودن همه چیز و همه كس نابجاست. اعضاى یك بدن و اجزاى یك ماشین از نظر جنس و شكل و كارایى متفاوتند، امّا تفاوت آنها حكیمانه است. اگر خداوند، همه را یكسان نیافریده، طبق حكمت اوست. بنابراین در امورى كه به دست ما نیست، مثل جنسیّت، زیبایى، استعداد، بیان، هوش، عمر و... باید به تقسیم و تقدیر الهى راضى بود. ما كه خدا را عادل و حكیم مىدانیم، اگر در جایى هم دلیل و حكمت چیزى را نفهمیدیم نباید قضاوت عجولانه و جاهلانه همراه با سوءظن یا توقّع نابجا به خداوند حكیم داشته باشیم و یا بر دارندگان این نعمتها حسد ورزیم، چرا كه با فزونى هر نعمتى، مسئولیّت بیشتر مىشود و با آمدن هر نعمتى، غم از دست دادنش همراه است. این حقیقت را در نهجالبلاغه مىخوانیم.
در موارد اختیارى، باید با كوشش و تلاش و پرهیز از كسالت و تنبلى، در رقابتى سالم به قوّت و كثرت و استقلال رسید و اجازهى استثمار و استعمار به دیگران نداد و در مواردى كه بدست ما نیست، باید تفاوها را دلیل رشد و آزمایش و تحرك و تعاون و پیوستگى جامعه دانست، زیرا كه اگر همه مردم داراى امكانات یكسان باشند، صفات انسانى از قبیل سخاوت، شجاعت و ایثار در انسان رشد نمىكند. انسان در لابلاى فراز و نشیبها خود را نشان مىدهد، حركت مىكند و با دیگران به خاطر نیازش پیوند مىخورد.
امام صادقعلیه السلام در پاسخ از آیه فرمودند: كسى به همسر و فرزند دیگران چشم داشت نداشته باشد، ولى همانند آن را از خداوند بخواهد.268
زمانى كه این آیه نازل شد، اصحاب پیامبراكرم گفتند: مقصود از فضل در «واسئلوا اللّه من فضله» چیست؟ قرار شد تا علىعلیه السلام این موضوع را از پیامبر سؤال كند. پیامبرصلى الله علیه وآله در پاسخ فرمودند: خداوند ارزاق را در میان مردم از طریق حلال تقسیم كرده وحرام را نیز عرضه كرده است. كسى كه حرام را تحصیل كند، به همان اندازه از رزق حلال خود كاسته است وبرحرام مورد محاسبه قرار مىگیرد.269
«مَوالى» جمع «مولى» داراى معانى مختلفى است، ولىدراینجا مراد وارثان است.
جملهى «عقدت ایمانكم» اشاره به قراردادهاى است كه پیش از اسلام، میان دو نفر برقرار مىشد و اسلام، با اندكى تغییر، آن را پذیرفت و نامش در كتب فقهى، «ضمان جریره» است. متن قرارداد به این صورت بوده كه دو نفر پیمان ببندند در زندگى، همدیگر را یارى كنند و در پرداخت غرامتها، كمك هم باشند و از هم ارث برند. (چیزى شبیه قرارداد بیمه در امروز)، كه اگر خسارتى بر یكى وارد شد، همپیمان او، دیهى آنرا بپردازد. اسلام این قرارداد را پذیرفت، ولى ارث بردن از دیگرى را مشروط به آن كرد كه انسان وارثى نداشته باشد.
امام رضاعلیه السلام دربارهى معناى «و الذین عقدت ایمانكم» فرمودند: مقصود پیمانى است كه مردم با رهبران الهى و معصوم بستهاند.270
تعیین میزان ارث، به فرمان خداست. «لكل جعلنا موالى»
خویشان نزدیكتر، در ارث بردن اولویّت دارند. «الاقربون»
انسان حقّ دارد در شرایطى مالكیّت خود را از طریق پیمان و قرارداد به دیگرى واگذار كند. «عقدت ایمانكم»
تعهّدات انسان در زمان حیاتش، پس از مرگ، محترم است. «والّذین عقدت ایمانكم فآتوهم نصیبهم»
وفاى به پیمان و عهد، واجب است. «آتوهم نصیبهم»
بدهكاران باید براى پرداخت بدهى، به سراغ طلبكاران بروند. «آتوهمنصیبهم»
ایمان به حضور خداوند، رمز تقوى و هشدار به كسانى است كه وفادار به پیمانهاى خود نیستند. «اناللّه كان على كل شىء شهیدا»
هر #جوانی بهطور فطری و طبیعی خواستار #ازدواج با کسی است که قبل از ازدواج #پاکدامنیِ خود را حفظ کرده و به #گناه آلوده نشده باشد. کسی که چنین خواستی دارد ، باید خودش نیز اینگونه باشد #نظام_هستی بر #عدالت است ، #عمل هرکس ، #عکسالعملی دارد که قسمتی از آن در #این_جهان ، ظاهر میشود و قسمتی دیگر در #آخرت
این آیه است كه دربارهى مسائل حقوقى ونحوهى تنظیم اسناد تجارى مىباشد.
این آیه نشانهى دقّت نظر وجامعیّت اسلام است كه در دوره جاهلیّت و در میان مردمى عقب افتاده، دقیقترین مسائل حقوقى را طرح كرده است.
كلمه «تداینتم» از «دَین» به معناى بدهى، شامل هرگونه معامله غیر نقدى، وام و خرید سَلَف مىشود.
در حدیث آمده است: اگر كسى در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هرچه دعا كند، خداوند مستجاب نمىكند و مىفرماید: چرا به سفارشات من عمل نكردى؟! 771
اگر دقّت در حفظ حقوق فردى ضرورى است، حفظ بیتالمال بمراتب ضرورىتر است!
تنظیم سند، حتّى در معاملات نقدى مفید است، ولى ضرورت آن به اندازهى معاملات نسیه نیست. چون در معاملات موعددار، ممكن است طرفهاى معامله ویا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش كنند، بنابراین لازم است نوشته هم بشود.
از فرمان نوشتن، معلوم مىشود كه اسناد تنظیم شدهاى كه همراه با گواهى عادل باشد، قابل استشهاد است.
از این آیه استفاده مىشود كه جامعه اسلامى باید یكدیگر را در حفظ حقوق حمایت كنند. زیرا هر معاملهاى، نیاز به كاتب و چند شاهد دارد.
در زمانى كه در تمام جزیرة العرب به گفته مورخان، 17 باسواد بیشتر نبوده، این همه سخن از نوشتن، نشانهى توجّه اسلام به علم وحفظ حقوق است.
گواهان باید عادل ومورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «ممن ترضون»
هر كدام از مردها به تنهایى مىتوانند شاهد باشند، ولى اگر شاهد یك مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم اداى شهادت كنند. تا اگر یكى لغزش یا اشتباه كرد، نفر دوّم یادآورى كند. «فتذكّر احدیهما»
دو زن به جاى یك مرد در گواهى، یا به خاطر روحیّهى ظریف و عاطفى آنهاست و یا به جهت آن است كه معمولاً زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنایى آنها با نحوهى معاملات كمتر است.
اگر براى شاهد گرفتن از شما دعوت كردند، خوددارى نكنید، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «ولا یأب الشهداء اذا ما دعوا»
در این شب سرد ابری بی باران در این روزگار فریبکار بی غیرت در این آشفته بازار بی عدالت در این دنیای نفرت آباد بی رحم ، به پیشگاهت آمدهام تا یاری ام کنی …
ای خدای مهربان، نمیدانم،نمیفهمم ، درک نمیکنم چرا و به کدامین گناه مردم یکدیگر را میکشند …
همجا جنگ و دشمنی فرمان میدهد و صلح و دوستی ، همچون گیاهی در حال انقراض ، کمیاب است…
ای خدای مهربان، قلبم همچون گوشتی در آتش از درد میسوزد
وقتی کودکانی را می بینم که در جنگ کشته شده اند
وقتی شهری را می بینم که در زیر رگبار خمپاره ویران شده است
وقتی پدرانی را میبینم که آوارگی را به دوش میکشند
وقتی مادرانی را می بینم که جنازه فرزندانشان را در آغوش گرفته اند
ای خدای مهربان
لطفن به مردم جهان،راه صلح را بیاموز تا جنگ ها متوقف شود
لطفن به ما عشق ورزیدن را یاد بده،تا محبت را احساس کنیم
لطفن در این روزگار بی رحم ، راهنمایمان باش تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم
ای خدای مهربان تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
این معادله رو نمیتونم اصلا تو ذهنم حل کنم
امروز رفتم یه سر تهران رفتممترو اینا
میدیدم چندین و چندین مورد پسرا و دخترایی که باهم بودن بعد میدیدم پسره داغون یعنی ازهرلحاظ چه قيافه چه تیپ و ...افتضاح بعد دختره کلی از این سر تره اصلا هیچ جوره تو مخم نمیره به حضرت عباس من الاغ نازنینمو نمیدم به این پسرا
بعد اون موقع من بااین سابقه مجاهدت و رشادت بااین همه کمالات باید تنهایی و سینگل طور برم اینور اونور گیج بزنم آخه این عدالته
همه میگن شاید این جمعه بیاید ....شاید....شاید بیاید و انتقام سیلی مادر بگیرد
بیاید و بگوید به عالم که فقط
حیدر امیر المؤمنین است
بیاید و عدالت به پا کند....... اما........
او آمده!!!!!!!
ما نیامده ایم.....
ما و بی نمازی,بی عفتی,بی حجابی,بی عدالتی,نگاه به نا محرم .....
ما باید بیاییم
آری او آمده اما گناهانمان اجازه ی دیدار نمیدهند....
من میگویم:شاید این جمعه بیایم
شاید.....
اصن به کلمه ی انسانیتم توجه نکردی و متهمم کردی
اینکه یکی مسلمون نیست اما عدالت داره یه بحثه
اما کسی که دینداره باید قضاوتش از روی عدل باشه و باقی مسائلش هم
چون دینش داره بهش می گه چی کار کنه چی کار نکنه.
لا اکراه فی الدین قد تبین رشد من الغی
اگه ضعف داره ضعف خودشه نه دینش
اگه در لباس دینه و کار خلاف دین می کنه مشکل منافقانه خود اون ادمه نه دینش.
اون ادمی که انسانیت رو می فهمه و اسلام رو نشناخته اگه بشناستش قطعا به سمتش میاد
درباره عدالت کشورای دیگم به نظرم می تونی بیشتر تحقیق کنی
موفق باشی عزیزم
اصول اخلاقی میتونن آموختنی و یاد گرفتنی باشه بدون منبع دینی.
پاینده باشی